مرزها با توجه به طبیعی و غیرطبیعی بودن و تطبیقی یا تحمیلی بودن و یا اینکه پیش از سکونت مردم در منطقه مرزی ایجاد شده باشند یا بعد از آن و… دارای معایب و محاسنی هستند که به صورت مختصر در زیر به این موارد اشاره می شود.
از نظر جغرفیای انسانی می توان مرزهای قبل از سکونت را بهترین خط مرزی محسوب کرد. چون به تدریج که مردم در اطراف مرز ساکن شده اند وضع خود را با مرز تطبیق داده اند و از این نظر با هیچ مشکلی مواجه نخواهند شد، برای نمونه می توان به مرز میان کانادا و ایالات متحده اشاره کرد. مرزهای تطبیقی از لحاظ نقش و کارکرد از مرزهای خوب به شمار می روند و حداقل کشمکش و اختلافات سیاسی را در پی داشته اند، مثل مرز میان پاکستان و هند.
مرزهای تحمیلی نیز به خاطر اینکه باعث می شوند مردمی که از یک نژاد یا زبان بوده و یا فرهنگ مشترک دارند از یکدیگر جدا شوند مرزهای بدی هستند و عموماً محل مناقشات و اختلافات میان دو دولت همسایه می شوند، مثل خط مرزی میان ایرلند شمالی و جنوبی. مرزهای طبیعی که در کوهستان ها، رودخانه ها، جنگل ها، باتلاق ها و یا صحراها ایجاد می شوند. معمولاً بهترین و بادوام ترین نوع خط مرزی به شمار می روند، چون کوه ها نه تنها از نظر نظامی و دفاعی اهمیت دارند بلکه غالباً تعیین آنها بر روی نقشه در موقع تعیین مسیر، کار ساده ای است که بدون اشکال انجام گیرد. ولی در عمل تعیین یک خط الرأس طولانی نبوده و توسط دره های عمیق عمودی قطع می شود و انطباق خط الرأس و خط تقسیم آب با یکدیگر نیز به ندرت در کوهستان ها اتفاق می افتد، علامت گذاری خط مرزی در نواحی کوهستانی را با مشکل مواجه می کند. اشکال دیگر اغلب نواحی کوهستانی این است که چون این نواحی همیشه خالی از سکنه نیستند و وجود دره های متعدد باعث تشکیل مراکز بزرگ جمعیتی می شوند که از نظر اقتصادی واحدهای متعددی پدید می آورند، بنابراین عبور خط مرز از مرکز این واحدهای فرهنگی و اقتصادی باعث جدایی افراد به عنوان خط مرزی، در بسیاری از نواحی سرچشمه گرفتاری ها و کشمکش های سیاسی بعدی شده است، برای نمونه می توان به اختلافات مرزی سال های اخیر میان دو دولت چین و هند در ناحیه تبت و کوه های هیمالیا اشاره کرد. استفاده از رود و کانال برای تعیین خط مرزی در مقایسه با رشته کوه با توجه به مزیت های رودخانه ها یعنی وجود مسیر مشخص بر روی نقشه و پهنای کم در مقایسه با رشته کوه، در هنگام علامتگذاری بر روی زمین معمولاً مشکلات کمتری ایجاد می کند. در خصوص رودخانه های قابل کشتیرانی بهترین مرز خطی است که در امتداد تالوگ رود ترسیم شده باشد. از مشکلاتی که ممکن است رودخانه به عنوان یک مرز سیاسی بین دو کشور ایجاد کند، بر هم زدن اقتصاد یک حوزه طبیعی را می توان نام برد. دیگر اینکه رودخانه ها عامل طبیعی و قابل تغییر هستند و در موارد بسیاری مسیر خود را ناگهان تغییر می دهند که در صورت استفاده از آنها به عنوان مرز، مشکلات زیادی به وجود خواهد آمد. بهترین مثال در این زمینه رود هیرمند در مرز ایران و افغانستان است. عوارض طبیعی دیگر مانند جنگل، باتلاق و صحرا به علت وسعت زیاد و جمعیت کم در تعیین خطوط مرزی دارای اهمیت هستند، بخصوص که عبور از آنها دشوار است. مرزهای هندسی نیز دارای این مزیت است هستند که آنها را به آسانی می توان روی نقشه مشخص کرد ولی معمولاً به این دلیل بدون توجه به چشم انداز فرهنگی منطقه تعیین می شوند، اغلب باعث بروز کشمکش های سیاسی میان دو دولت ذینفع می گردند. ضمن اینکه تأسیس و نگهداری این نوع مرز مستلزم صرف هزینه های هنگفتی نیز هست. مرزهایی که از نظر شکلی هندسی محدب هستند همیشه وسوسه انگیزند. مرزهای محدب موجب می شوند که در ابتدا و شروع درگیری های نظامی، ابتکار عمل در دست کشور دارنده آن باشد و در مقابل کشوری که از چنین امتیازی برخوردار نیست، سعی می کند این ابتکار عمل را در شروع بحران از طرف مقابل سلب کند.
منبع: کتاب جغرافیای مرز با تاکید بر مرزهای ایران
به گزینی: الناز قنبری