کور شدن گره امنیت در افغانستان که با حضور نظامیان آمریکا از ۱۸ سال قبل شکل گرفت، به نقطه ای رسیده است که همه بازیگران موثر در فرآیند صلح دنبال نقش آفرینی برای پیشبرد مذاکرات صلح به منظور باز شدن این گره هستند و در این میان برای هر کشوری نیتی قابل فرض است.
مرزنیوز به نقل از ایرنا:شاید گفتن این که افغانستان پس از سوریه دومین پرونده بحرانی مهم در جنوب غرب آسیا را دارد، اغراق نباشد و بدیهی است که دولتهای منطقه و فرامنطقه ای برای تامین منافع خود وارد چنین پرونده هایی می شوند.
اغلب کشورهایی که یا به خاطر موقعیت جغرافیایی و یا تحقق اهداف راهبردی بلند مدت خود دنبال ورود به پرونده افغانستان هستند، در حقیقت ورودی موثر را به این موضوع مد نظر دارند اما اثربخشی هر یک متفاوت است.
در بحران افغانستان کشورهای ایران ، چین ، پاکستان ،ترکمنستان ، ازبکستان و تاجیکستان به عنوان همسایه و کشورهای روسیه ، هند ، عربستان به عنوان کشورهای منطقه و آمریکا و اتحادیه اروپا به عنوان کشورهای فرا منطقه ای نقش آفرین هستند .
اما در یک جمعی بندی کلی می توان گفت که در بحران افغانستان ، کشورهایی مانند پاکستان ، عربستان و آمریکا نقش هایی نزدیک ؛ روسیه و ایران دیدگاهی مشابه و چین و هند نگرانی های مشترک دارند.
کشورهایی مانند مالزی و اندونزی نیز به عنوان قدرت های نوظهور در آسیا ، چند نوبت تمرین میانجیگری را در صحنه افغانستان داشته اند و همچنین تاجیکستان ، ازبکستان و ترکمنستان نیز تحت شعاع رویکرد روسیه فعالیت هایی را برای جوش دادن طرفین درگیر در افغانستان انجام داده اند .
در میان همه دولت هایی که در داستان مذاکرات صلح افغانستان دنبال ایفای نقش بودند، برخی کشورها اثر قالب ملاحظه ای داشتند که می توان برای هر یک نیت های آشکار و پنهانی را تعریف کرد.
** آمریکا
ایالات متحده آمریکا که سال ها هر گونه تماس و گفت و گو با گروه طالبان را کتمان می کرد، در نهایت اوایل سال جاری اذعان کرد که با این گروه در ارتباط است. چیزی نگذشت که در نیمه شهریور ماه سال جاری «زلمی خلیل زاد» را از میان اعضای افغان تبار دستگاه دیپلماسی خود به عنوان مامور ویژه امور خارجه برای پیگیری صلح در افغانستان منصوب کرد که در عمل از این ارتباط پنهانی پرده برانداخت.
آمریکا که در سال ۲۰۰۱ میلادی با یک هدف مشخص و چند شعار دهان پر کن به افغانستان لشگر کشیده بود با روشن شدن هر روزه ابعاد شکستش در تحقق اهداف و اجرای شعارهایش ، به مذاکره با طالبان روی آورد و انتظار دارد چیزی را که در جنگ به دست نیاورده در روند مذاکره کسب کند.
قرار بود آمریکا و همپیمانان غربی و عربی با یورش به افغانستان ضمن دستگیری کردن متهمان اصلی حمله تروریستی به ساختمان های دوقلو نیویوریک در ۱۱ سپتامبر ، پرونده تروریست ها را در منطقه ببندند و برای مردم افغانستان نیز حکومت داری خوب ، رفاه و امنیت پایدار فراهم کنند.
امروز بعد از ۱۸ سال به گفته خود مقامات آمریکا علاوه بر گروه طالبان و القاعده، بیش از ۱۹ گروه تروریستی دیگر نیز در افغانستان فعال هستند و مردم افغانستان هر روز با رنج و ضعف ساختارهای حاکمیتی و عدم امنیت دست و پنجه نرم می کنند .
آمریکا بعد از اطلاع از تلاش روسیه برای نشاندن گروه طالبان پشت میز مذاکره ضمن تخریب تلاش های مسکو بر روند اقدامات خود برای مذاکره با طالبان افزود.
خلاصه نتیجه این تلاش آمریکا را می توان برگزاری نشست پنج جانبه در ابوظبی دانست که در آن نمایندگان طالبان بدون پذیرش ملاقات هیات اعزامی دولت افغانستان با هیات امارات متحد به عنوان میزبان و آمریکا و عربستان و پاکستان دیدار و مذاکره کردند .
هر چند از محتوای آن نشست هر دو طرف چیز زیادی نگفتند اما نشانه ها حاکی است که طالبان خواست های همیشگی خود مبنی بر خروج نیروهای خارجی از افغانستان و به رسمیت شناخته شدن خود و خروج از فهرست تروریست های سازمان ملل را طرح کرده است و آمریکا نیز به این درخواست چراغ سبز نشان داده است و به نوعی در حال زمینه سازی برای تحقق آن خواسته هاست .
آمریکا بارها ثابت کرده است که هرگز به تعهدات و شعارهایش پایبند نیست و این منافع جنگ سالاران و کارخانه های تسلیحاتی است که تضمن کننده ثبات حرکت در یک مسیر برای دولت های آمریکا است، حتی اگر آن مسیر مذاکره با گروه طالبان باشد و به بازگشت سلطه آنها بر افغانستان پس از ۱۸ سال اتلاف منابع انسانی و مالی ملت افغانستان و مالیات دهندگان آمریکایی باشد.
با روی کارآمدن دونالد ترامپ به عنوان ریاست جمهوری آمریکا و با توجه به رویکرد تجاریی که او به همه ارکان سیاست خارجی کشورش دارد، می توان حدس زد که امروز اغلب تلاش های این کشور در عرصه صلح افغانستان با هدف کاهش هزینه و ارتقای سطح بهره وری از منابع کلان صرف شده در جنگ ۱۸ ساله آمریکا در افغانستان است.
** ایران
ایران همسایه غربی افغانستان است و قرابت دینی ، زبانی و فرهنگی دو کشور که در گذشته ای نه چندان دور یکپارچه بوده اند، واقعیتی آشکار است.
هر دو ملت در حوزه تمدن پارسی تعریف می شوند و ایران همواره در برابر تحولات درونی کشور افغانستان به عنوان یک همسایه متاثر بوده و ازهمین رو دغدغه ای مشروع و منطقی در برابر وضعیت افغانستان داشته و دارد.
دامن ایران در چهار دهه گذشته که افغانستان درگیر اشغال متجاوزین ، درگیری های داخلی و تاخت و تاز تروریست ها بوده ، پیوسته آسیب دیده است و از تبعات منفی برآمده از این ناامنی در همسایگی خود هرگز بی نصیب نمانده است.
ایران از زمانی که یورش ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران مصادف شد و ۹ سال مبارزه مجاهدان افغان با اشغالگران کمونیست جریان داشت تا ۱۰ سال درگیری خونین داخلی میان فاتحانی که اشغالگران را بیرون راندند اما در تقسیم قدرت ناتوان ماندند و همچنین تحمیل بیش از ۲۱ سال جولان گروههای تندرو تروریستی و لشگر کشی غرب به فرماندهی آمریکا بر خانه ملت افغانستان ، کنار این مردم رنج دیده ایستاده است و طی چهل سال گذشته به اعتراف منابع غربی و مقامات رسمی افغانستان با پذیرش بیش از سه میلیون پناهجوی این کشور در خاک خود از هیچ مساعدتی برای کمک به ملت افغانستان با هر قومیت و مذهبی دریغ نکرده است.
امنیت شاید کلید واژه مشترک ایران و روسیه در رویکرد این دو کشور به موضوع افغانستان باشد و ایران از گذر ایجاد امنیت و ثبات در افغانستان به دنبال آرامش در همسایگی خود و کاهش تبعات این نا امنی بر ساختارهای اقتصادی ، امنیتی و اجتماعی خود است.
این امری بدیهی است که افغانستان امن می تواند رونق اقتصادی هر دو همسایه را در پی داشته باشد و بدون تردید همسایه قدرتمند و کشور آباد در همسایگی هر کشوری برای دیگر همسایگانش نیز آثار مبارکی دارد.
سیاست ایران در برابر افغانستان مشابه رویکرد بنیادی جمهوری اسلامی ایران با همه کشورهای اسلامی و مستضعفین جهان است و همانطور که « محمد رضا بهرامی» سفیر ایران در کابل نیز بارها تاکید کرده است، ایران در حوزه ارتباط با همسایگان مسلمان خویش همیشه منافع بلند مدت امت اسلامی را در چارچوب آرمان های انقلاب اسلامی مقدم دانسته است.
مواجه منطقی و صادقانه ایران با موضوع افغانستان سبب ثبات در رفتارش شده و هرگز پیچیدگی بازی نقش آفرینان در عرصه تحولات این همسایه شرقی سبب خطا در انتخاب راهبرد برای ایران در این حوزه نشده است.
ایران ثبات و امنیت مبتنی بر استقرار قدرت های برآمده از فرآیندهای مشروع و مردم سالار را به عنوان یک اصل در نظر داشته و در تحولات چهل ساله افغانستان بر همین مبنا عمل کرده است .
آنجا که مجاهدان برای بیرون راندن ارتش سرخ شوروی نیازمند حمایت بین المللی بودن ، ایران صدای بلند ملت افغانستان بود و وقتی آتش درگیری های داخلی شعله ور شد، همه طرف ها را برای آرامش و پذیرش رویه های مردم سالاری تشویق کرد و هنگامی که گروه طالبان دامنه سلطه خود را بر پهنه افغانستان گسترد ، به خاطر حرکت بیرون از مدار مردم سالاری آنها، حاکمیتشان را به رسمیت نشناخت و زمانی که از دل مذاکرات بن دولت های موقت و ملی سر بیرون آوردند با همگی آنها بر اساس اصل احترام متقابل رفتار کرد و بدون توجه به سنگ اندازی بدخواهان در مسیر همکاری دو ملت ، ثبات در رفتار دوستانه خود با همسایه زخمی مسلمان را رعایت کرد.
وقتی بارها ایران در پی ایراد اتهام مبنی بر تماس با گروه طالبان و حمایت از این گروه اعلام کرد که در راستای کمک به دولت مرکزی افغانستان و در خواست آنها با این گروه تماس دارد ، زیاد مورد توجه قرار نگرفت تا این که دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در سفر یک روزه خود به کابل از وجود این تماس سخن گفت.
علی شمخانی در سفرش به افغانستان که پنج دی ماه جاری انجام شد، برای نخستین بار به منظور بیان گفتن سطح ارتباط طالبان و ایران از واژه گفت و گو استفاده کرد.
تا پیش از این مقامات ایرانی از واژه تماس برای این ارتباط استفاده می کردند که مانند تاکید شمخانی همواره با قید مطلع بودن مقامات دولتی افغانستان همراه بود .
این سفر یک روزه و شفاف ساختن ، داشتن خط تماس بین طالبان و ایران با اطلاع دولت مرکزی افغانستان به نوعی تبیین کننده جایگاه ایران در روند صلح افغانستان و بیانگر پایبندی ایران به ثبات کشور همسایه در راستای اراده ملت و دولت آن است.
اگر چه آمریکا نقش آفرینی کشوری دیگری را در داستان صلح افغانستان بر نمی تابد و همانطور که چوب لای چرخ اقدامات روسیه می کند با نشر اتهامات واهی و ترویج ایران هراسی می خواهد نقش ایران را نیز کمرنگ کند اما سفر روز دوشنبه هفته جاری هیات طالبان به تهران و مذاکره با عباس عراقچی معاون امور خارجه ایران نشان داد که نقش ایران در تحقق صلح در افغانستان بی بدیل است.
با توجه به آن چه بیان شد، منطقی است که فرض کنیم ایران صلح در افغانستان را با نیت تامین امنیت در محدوه بیش از ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک خود با افغانستان به عنوان کانون خلق، رشد و اختفاء تروریسم و مرکز تولید مواد مخدر دنبال می کند.
** روسیه
مشابه داستان ایران برای روسیه هم مطرح است و تحرکات کشورهایی مانند ازبکستان ، تاجیکستان و ترکمنستان را نیز باید در سایه رویکرد روسیه در افغانستان تفسیر کرد.
روسیه که زمانی کشورش در افغانستان صدها هزار نیرو داشت با وجود آن که هرگز بیان نکرده است اما بی میل نیست که همان تجربه تلخ و پر هزینه ارتش شوروی سابق برای لشگریان ناتو به فرماندهی آمریکا در افغانستان تکرار شود و شاید وقتی ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه در واکنش به خبر تصمیم آمریکا برای خروج نیمی از سربازانش از خاک افغانستان گفت که « آمریکا ۱۷ سال است در افغانستان حضور دارد و با آن که تقریبا هر سال نظامیانش را از این کشور بیرون میکند، اما هنوز هم در آنجا حضور دارد و تا کنون هیچ نشانهای از خروج نظامیان امریکایی مشاهده نشده ، اما باور داریم که این خروج رخ خواهد داد» ، نشانه ای بود بر آن تمایل پنهان.
روسیه همواره از نگرانی خود در مورد گسترش دامنه فعالیت تروریست های فعال در افغانستان به داخل کشورهای آسیای میانه و نزدیکی آنها به مرزهای خود سخن گفته است .
این دغدغه به ویژه بعد از شکست داعش در سوریه و نشر خبرهای متعدد از عزیمت تروریست های شکست خورده به داخل افغانستان بیشتر شد .
«ضمیرکابلوف» رئیس اداره دوم آسیای وزارت امورخارجه روسیه و نماینده رئیس جمهوری این کشور در امور افغانستان بارها هشدار داده که داعشی که در منطقه بین افغانستان و پاکستان متراکم شده است نه برای جنگ با نظامیان خارجی مستقر در افغانستان بلکه برای برهم زدن ثبات و سیاست های امنیتی داخلی در کشورهای آسیای میانه و آسیای مرکزی فعالیت دارند .
برخی کارشناسان در افغانستان بر این باورند که شماری از جنگجویان ازبکستانی، اویغورهای چین و افراد چچنی در صفوف داعش در افغانستان حضور دارند که این موضوع خود نگرانی روسیه را توجیه می کند اما نشانه آشکاری برای انتقال این نیروها از کشورهای سوریه و عراق به افغانستان هنوز دیده نشده است و برخی مقامات افغانستان مانند « امر الله صالح » وزیر کشور مدعی هستند ، داعش فعلی بخشی از طالبان هستند که رنگ پرچم خود را از سفید به سیاه تغییر داده اند .
ورود جدی روسیه به فرآیند مذاکرات صلح افغانستان به سال گذشته باز می گردد، وقتی به ابتکار امور خارجه افغانستان دومین نشست با عنوان «پروسه کابل» در نهم اسفند ماه سال ۱۳۹۶ خورشیدی با حضور نمایندگان ۲۵ کشور و سازمان های ملی و بین المللی در کابل برگزار شد و دولت وحدت ملی افغانستان از کشورهای منطقه خواست که برای نشاندن گروه طالبان پشت میز مذاکره همکاری کنند.
نتیجه عملی اقدام روسیه بعد از آن درخواست آن بود که برگزاری اولین نشست صلح افغانستان در مسکو را برای ۴ سپتامبر ۲۰۱۸ مصادف با ۱۳ شهریور ماه امسال برنامه ریزی کند و قرار بود علاوه بر نمایندگان ۱۲ کشور برای نخستین بار بعد از ۱۰ سال هیاتی از طرف گروه طالبان هم در مذاکرات به شکل رسمی حضور یابند.
بعد از آن که آمریکا اثربخشی نشست مسکو را در صلح افغانستان مورد تردید قرار داد و از عدم حضور خود در آن نشست خبر داد ، دولت افغانستان نیز با اشاره به این که طالبان باید نخست مذاکره مستقیم با دولت افغانستان را بپذیرید تا بتوان در پشت میز بنشیند، خواستار تعلیق نشست مسکو و تعیین زمانی جدید بعد از هماهنگی بیشتر شد.
چندی بعد شماری از رسانه های افغانستان از تاریخ ۱۰ آبان ماه برای برپایی نشست مسکو خبر دادند اما باز این زمان هم به تعویق افتاد .
دولت های افغانستان که تلاش داشتند گروه طالبان را برای گفت و گو با هدف رسیدن به صلح در این کشور راضی به نشستن پشت میز مذاکره کنند و در این مسیر هر آنچه یک دولت می تواند برای ترغیب مخالفان روی میز بگذارد از تعلیق و اصلاح قانون اساسی تا مشارکت مخالفان در ساختارهای قدرت پیشنهاد داده بودند در برابر تلاش روسیه برای نشست مسکو رغبت نشان ندادند .
در نهایت روز جمعه ۱۸ آبان ماه امسال گفت و گوهای صلح چند جانبه افغانستان در مسکو با مشارکت نمایندگانی از گروه طالبان و شورای عالی صلح افغانستان برگزار شد.
این نخستین بار بود که هیاتی از طالبان به صورت رسمی در نشستی با میزبانی مسکو شرکت میکردند و
دولت افغانستان که گفته بود در این نشست حضور رسمی ندارد حضور اعضای شورای عالی صلح را عنوان حضور نهاد مستقل تفسیر کرد و آمریکا در سطح کارشناس حضور یافت.
وقتی دولت وحدت ملی افغانستان بارها اعلام کرده است که از تلاش هر کشوری در منطقه یا جهان که کمک کند ، طالبان به میز گفت و گو روی آورد، استقبال می کند و بدنبال همین درخواست های مکرر کشورهایی مانند ایران ، ازبکستان ، روسیه ، عربستان ، مالزی ، پاکستان ، هند و چین و تعدادی دیگر به اشکال مختلف در این راستا تلاش کرده اند، می توان تلاش روسیه را نیز اقدامی برای رفع دغدغه جدی رخنه ناامنی از افغانستان به حاشیه مرزهایش تعریف کرد.
تقویت پایگاههای نظامی روسیه در تاجیکستان را هم باید در همین راستا تفسیر کرد.
برخی کشورها مانند مالزی و اندونزی ، علما را برای مشروعیت زدایی از جنگ جاری در افغانستان جمع کردند ، برخی دست به مذاکره مستقیم با طالبان زدند و شماری هم میان افغانستان و پاکستان به عنوان متهم نخست پناه دادن به طالبان میانجیگری کرده اند و در واقع هر کشوری منافعی را در روند صلح افغانستان دنیال کرده اند.
** پاکستان
پاکستان به عنوان همسایه جنوبی افغانستان و کشوری که به گفته برخی تحلیل گران منطقه به واسطه همکاری با آمریکا و غرب در زمین گیر کردن ارتش اشغالگر شوروی سابق در افغانستان ، سال ها از مزایایی مانند دریافت کمک های نقدی و چشم پوشی غرب به فرآیند اتمی شدن برخوردار بود در روند صلح افغانستان رویه شفاف و خطی ندارد.
در مقطعی که این کشور انتقال دهنده پول نفت عربی و تجهیزات غربی به جنگجویان مقابله کننده با نیروهای شوروی در افغانستان بود و شمال این کشور محل تجمع نیروهایی تندرو اسلامی با ملیت های مختلف زیر عنوان جهاد با ارتش سرخ شد ، رویکرد پاکستان در برابر ناامنی افغانستان هم راستا خواست غرب بود.
بعد از حمله آمریکا به افغانستان هم که پاکستان معبر پشتیبانی نیروهای ناتو شد، کمتر فرصت داده شد تا ابعاد نقش پاکستان در صلح و جنگ افغانستان شفاف شود .
اما وقتی در اواخر مرداد ماه سال ۱۳۹۶ آمریکا در راهبرد جدید نظامی خود برای جنوب آسیا و افغانستان رو نمای کرد و در آن رویکردی خصمانه نسبت به پاکستان گرفت و بر تقویت نقش هند در افغانستان تاکید کرد ، پاکستان برای تغییر رفتاری که سال ها از سوی غرب بابت آن تشویق شده بود تحت فشار قرار گرفت .
فشارها نمود آشکاری بر رفتار پاکستان نداشت تا این که دولت جدید عمران خان با شعار جدید « امنیت افغانستان امنیت پاکستان است » شروع به فعالیت کرد که اکنون بسیاری بر این باورند که ایفای نقش سازنده پاکستان در راستای تامین صلح در افغانستان که در قالب اردوگاه آمریکا قابل تعریف است ، رویه ای اجباری و تحت خواست آمریکاست و ممکن است با قطع این فشارها دولت پاکستان که به شدت تحت نفوذ ارتش آن کشور است به روش سابق باز گردد.
رقابت تخریبی هند و پاکستان در عرصه بین المللی با یک دیگر می تواند در حوزه افغانستان مشکلات زیادی را در روند صلح این کشور ایجاد کند که تنها صداقت پاکستان در نیت تامین امنیت در افغانستان به امید ثبات امنیت در کشورش می تواند ضامن نقش مثبت پاکستان در موضوع صلح افغانستان باشد.
کشورهای عربستان و امارات متحده عربی و پاکستان ، تنها کشورهایی بودند که حکومت طالبان را در آن مقطع سال های ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۶ که بر افغانستان مسلط شدند به رسمیت شناختند و امروز نیز همراهی مشترکی در موضوع افغانستان دارند که همگی در زیر رویکرد آمریکا قابل تعریف است.
** اثر رقابت کشورها بر صلح افغانستان
کشورهایی مانند چین و هند در موضوع صلح افغانستان تلاش هایی داشته اند که تمامی به نوعی متاثر از رقابت با سایر کشورهاست .
چین که افزایش دامنه نفوذ خود را در منطقه و جهان با اتکا به قدرت اقتصادی خود از مسیر سرمایه گذاری دنبال می کند، در افغانستان نیز رفتاری مشابه دارد.
این کشور با توجه به سرمایه گذاری سنگین خود در بنادر پاکستان ، امنیت و صلح را برای بازگشت سرمایه جدی گرفته است و تاکنون چندین نشست را میان پاکستان و افغانستان برای برطرف کردن اختلافات برگزار کرده است.
از آن سو هندوستان نیز که رقابتی تاریخی با پاکستان دارد ، بر بسط حضورش در افغانستان زیر سایه حمایت آمریکا افزوده است.
سرمایه گذاری هند در زیر ساخت های افغانستان و مشارکت در توسعه بندر چابهار در ایران که بهترین مسیر جایگزین برای دسترسی هند به آسیای میانه و افغانستان ، بدور از دخالت پاکستان است ؛ نمونه شاخص ای برای تلاش هند به منظور کمک به صلح در افغانستان است .
وقتی آمریکا هند و افغانستان را از تحریم های غیر قانونی خود علیه ایران در استفاده از بندر چابهار معاف کرد؛ مشخص شد که گوله نخ صلح در افغانستان چنان پیچیده و به هم تنیده است که کشیده یک سر نخ بدون توجه به دنباله آن در کشورهای دیگر نمی تواند راه گشا باشد.
امروز نیت های پنهان و آشکار بازیگران صحنه صلح در افغانستان در رفتارهایشان منعکس است و بدون شک ملت افغانستان توانایی تشخیص همراهان صادق و کمک دوستان را از تلاش سلطه گرانه دارند.
گزارش: سید سعید حسینی