انحلال ارتش افغانستان ، یکی از انتظاراتی است که به نقل از نماینده ارشد تیم مذاکره کننده گروه طالبان با آمریکا در رسانه ها منعکس شده و واکنش های گسترده ای را در میان مردم ، احزاب سیاسی و مقامات دولتی افغانستان برانگیخته است ؛ در حالی که می تواند بحثی انحرافی باشد.
مرزنیوز به نقل از ایرنا:«شیر محمد عباس استانکزی» که قبل از «عبدالغنی برادر» رئیس گروه سیاسی دفتر طالبان را در قطر بر عهده داشت و در نشست مسکو نیز هیات این گروه را ریاست می کرد در پایان شش روز مذاکره با آمریکا در دوحه به برخی رسانه های غربی گفته است که ارتش افغانستان باید منحل شود و برای آنها وجود این ارتش قابل قبول نیست.
این عضو طالبان استدلال کرده است که نهادهای امنیتی افغانستان توسط آمریکا ایجاد شده اند و برای طالبان قابل قبول نیست که بعد شروع فرآیند صلح باقی باشند.
افغان ها با تجربه تلخی که از گذشته تاریخی خود در زمان سقوط دولت « محمد نجیب الله » در دهه هفتاد خورشیدی و فروپاشی ارتش در آن زمان دارند، این خواسته طالبان را نقشه دشمنان افغانستان خوانده و در لایه های مختلف اجتماعی با آن به شدت مخالفت شده است.
پس از شکست ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی سابق و خروج آنها در ۲۶ بهمن سال ۱۳۶۷ از افغانستان؛ دولت نجیب الله به مجموع گروههای مجاهدی که با ارتش سرخ در حال جنگ بودند پیشنهاد مصالحه ملی را داد اما مورد قبول مجاهدین قرار نگرفت و آنها به جنگ و پیشروی خود به سمت کابل ادامه دادند.
ارتش افغانستان در دهه هفتاد از هم پاشید و هر کدام به یکی از فرماندهان جهادی ، نزدیک به خود از نگاه قومی و منطقه ای تسلیم شدند و با ورود مجاهدین به کابل در هشتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۱ خورشیدی ارتش افغانستان به طور رسمی از بین رفت .
در غیاب قدرتی واحد و ملی هر یک از گروههای مجاهد افغان بر سر کسب قدرت و تقسیم قلمرو با دیگری درگیر شدند و تبعات آن جنگ قدرت تا امروز به نحوی دامن گیر ملت افغانستان است.
فروپاشی ارتش افغانستان باعث شد که هیچ قدرتی برای مهار کردن گروه های مجاهدی که به جان هم افتاده بودند ؛ وجود نداشته باشند و وقتی آنها برای رسیدن به قدرت کابل را به ویران می کردند و سراسر کشور در آتش هرج و مرج می سوخت ، گروه طالبان در چهره گروهی عدالتخواه و مقید به اصول و شاخصه های اسلامی و شعار منکوب بی نظمی ها و آشفتگی ها به میدان آمد و در سال ۱۳۷۵ گروههای مجاهدین را عقب راند و کابل و بیش از ۹۵ درصد پهنه خاکی افغانستان را زیر سلطه خود برد.
ارتش کنونی افغانستان پس از حمله آمریکا در سال ۲۰۰۱ میلادی تأسیس شد و ارتش سابق که با تجهیزات و آموزش بلوک شرق مجهز بود، از بین رفت و این بار ارتش با تجهیزات و سیستم آمریکایی انسجام گرفت و سلاح های روسی که در این کشور باقی مانده بود نیز توسط آمریکایی ها از بین برده شد.
پس از نزدیک به ۱۸ سال کمک آمریکایی ها و مستشاران انگلیسی و مساعدت کشورهای آسیاسی و همسایگان ، هنوز ارتش افغانستان بطور کامل روی پای خود نایستاده است؛ هر چند اکنون بخش زیادی از درگیری های میان تروریست ها و نیروهای دولتی را همین ارتش انجام می دهد و سال هاست نیروهای غربی از میدان های جنگ دور شده اند.
افغان هایی که از دهه هفتاد و داستان فروپاشی ارتش سابق آگاه هستند و رنج بیشمار آن را تحمل کرده اند ، اکنون یک بار دیگر از شنیدن انحلال ارتش پس از صلح با گروه طالبان ، برآشفته اند و همه تمرکز را بر مخالفت با این خواسته گذاشته اند.
بیشتر مخالفان بحث انحلال ارتش افغانستان طرح این موضوع را از سوی طالبان به دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ارتش پاکستان نسبتب می دهند و امروز نیز در فضای مجازی مطلبی منتشر شد که در آن ادعا شده بود که پاکستان در مذاکره خود با نماینده آمریکا در امور صلح افغانستان درخواست هایی را مطرح کرده که یکی از آنها انحلال ارتش افغانستان است.
اگر چه هنوز « زلمی خلیل زاد» دیپلمات افغان تبار امور خارجه آمریکا که ماموریت پیگیری مذاکره صلح با طالبان را بر عهده دارد ، در مورد نقل قول از عباس استانکزی یا مذاکره با پاکستانی ها سخنی مبنی بر تایید یا رد این اخبار منتشر نشده است ؛ اما قرائن نشان می دهد که این اخبار می تواند از اساس بحث هایی انحرافی و تلاشی باشد برای گرفتن به مرگ برای رضایت از تب.
صفحات اجتماعی افغانستان بطور گسترده با این خواسته طالبان برای انحلال ارتش مخالفت کرده اند و همه آن را از خواسته پاکستان می خوانند و استناد کرده اند به این که در گذشته نیز «محمد نواز شریف» نخست وزیر اسبق پاکستان در جریان یکی از انتخابات آن کشور گفته بود که مردم پاکستان باید به وی رای دهند زیرا وی ارتش قدرتمند افغانستان را از بین برده است.
یک زن افغان که در صفحه اجتماعی با نام «بانو سعید» فعال است در واکنش به انحلال ارتش نوشته است ؛ طالبان شوهرم را در مسیر استان های «هرات – فاریاب» سر بریدند و من هم با پسر کوچکش عهد بستم که او را بزرگ کرده و برای خدمت به ارتش اعازم کنم تا آخرین گلوله را نیز برای نابودی طالبان شلیک کند.
وی نوشته است که اکنون پسرش بچه است و وی هرگز اجازه نخواهد داد که تروریست ها ارتش افغانستان را منحل و نظامیان پاکستان را به خواست شان برساند.
مطلب بانو سعید یکی از هزاران پست احساسی است که کاربران افغان در فضای مجازی منتشر کرده اند ، اما «اجمل بلوچ زاده» یکی از سخنگویان سابق ریاست جمهوری افغانستان هم با اشاره به نشست دو روزه مسکو که امروز و فردا با حضور رهبران احزاب سیاسی افغانستان در غیاب دولت با گروه طالبان جریان دارد در صفحه اجتماعی خود نوشته است ، سیاسیون برای منحل کردن ارتش پشت میز قرار خواهند گرفت و با این کار یک بار دیگر افغانستان به جنگ های ۱۹۹۲ میلادی باز خواهد گشت.
«علی کاوه» نیز نوشته است که رهبران سیاسی افغانستان و طالبان با حضور در نشست مسکو در برابر ارتش و دولت وحدت ملی قرار خواهند گرفت و این کار خیانت در حق افغان هاست.
«محمد اشرف غنی» رئیس جمهوری افغانستان هم در واکنش به طرح این خواسته طالبان گفت که تنها صلحی را می پذیرد که نقش ارتش در آینده افغانستان ضمانت شده باشد.
وی تأکید کرد: به هیچ کسی اجازه نخواهد داد که به بهانه صلح به نیروهای ارتش افغانستان آسیب برساند.
غنی افزود که مردم افغانستان با تمام توان از ارتش خود حمایت خواهند کرد و به هیچ کسی اجازه نخواهند داد تا به نیروی دفاعی کشور صدمه برسد.
رئیس جمهوری افغانستان خطاب به طالبان گفت که خواب منحل شدن ارتش را از سر خود بیرون کنید و اجازه نمی دهیم که مانند دور قبل، هوایپماها و تجهیزات ارتش را به قیمت آهن پاره به پاکستان بفروشید.
وی خطاب به عباس استانکزی گفت : آنهایی را که دیگران به زور به مذاکرات می کشانند، حق ندارند در باره فروپاشی شیران ارتش ما سخن بگویند و اگر شهامت دارند بدون انتحار و انفجار در میدان جنگ زور آزمایی کنند.
«عبدالله عبدالله» رئیس اجرایی دولت وحدت ملی افغانستان که تاکنون در باره این خواسته طالبان اظهار نظری مستقیم نکرده است ، با کنایه گفته است که ما نتوانستیم در گفت و گوهای صلح از اکثریت مردم افغانستان بدرستی نمایندگی کنیم.
وی گفته است که شرکت رهبران سیاسی در نشست هایی مانند نشست مسکو حق آنهاست ، اما از آنها خواست که با نادیده گرفتن نقش دولت در چنین نشست هایی ، خود اعتبار دهی به طالبان است و به صلح کمکی نخواهد کرد.
رئیس اجرایی افغانستان گفته است که طالبان با افکار سخت گیرانه خود فکر می کند با این کار در بین مردم افغانستان رخنه می کند و رهبران سیاسی نباید اجازه دهند که طالبان بیشتر به لجاجت خود ادامه دهند.
وی به کم کاری دولت در روند صلح اعتراف کرد و گفته است که نتوانستیم در بین اکثریت مردم، سیاست مداران و جامعه مدنی درست کار کنیم؛ مشورت ها صورت گرفته ولی روند آن دوام نداشته و به همین دلیل امروز پراکندگیها وجود دارد و به اجماع نرسیده ایم.
به گفته وی، بر اصل رسیدن به صلح در کشور ۹۰ درصد اتفاق نظر واحد وجود دارد اما برای آوردن اجماع کلی از سوی دولت کم کاری صورت گرفته است.
دولت افغانستان تاکنون از روند گفت و گوهای صلح بین آمریکا و طالبان بیرون مانده است و تنها پس از پایان مذاکرات دو طرفه ؛ خلیل زاد اطلاعاتی را به کابل منتقل می کند که به نظر می رسد که مقامات دولت افغانستان نمی توانند به صحت کامل آنها اعتماد داشته باشند، چرا که اغلب با گرفتن مواضع متفاوت به تحلیل سخنان خلیل زاد در رسانه ها می پردازند.
حال که نشست مسکو از امروز ۱۶ بهمن ماه جاری آغاز شده و قرار است برای دو روز نمایندگان طالبان با شخصیت های سیاسی افغانستان در غیاب دولت مذاکره کنند ؛ به نظر می رسد برجسته سازی داستان انحلال ارتش افغانستان به عنوان تبعات این نشست به نوعی افکار عمومی را از اصل داستان مذاکره آمریکا منحرف می کند.
آیا صلح با طالبان به اعتبار مذاکره خلیل زاد با آنها امری تمام شده است ؟ اگر نیست این خواسته ها با کدام هدف و ضمانت اجرایی طرح می شود ؟
فرض کنیم طالبان به واقع درخواست انحلال ارتش افغانستان را در روند مذاکره با آمریکا طرح کرده باشد، طرف آمریکایی چه برخوردی با آن کرده است ؟ در شرایطی که هند همه اعتمادش را به آمریکا برای حمایت این کشور از فعالیت های خود در افغانستان بر باد رفته می بیند، کدام طرف مذاکره صلح این گشایش را برای پاکستانی که قرار بود تحت فشار باشد ایجاد کرده است ؟
آن طور که نمایان شده است، آمریکا در روند مذاکره با طالبان به شکلی که ادعا می کند ، دنبال زمینه سازی برای امکان مذاکره مستقیم میان دو طرف افغان نیست، والا چطور ممکن است در چنین فرآیند خبر انحلال ارتش بیرون بزند زیرا بود و نبود ارتش امری ملی است و بدیهی است که نباید بین طالبان و آمریکایی ها مطرح شود.
شاید هم این سطح از خواسته های نا متعارف طالبان از این رو در مذاکرات آمریکا تحمل شده است تا در نهایت آمریکا بتواند نقش «سوپرمن» بازی کند و با کاهش سطح آنها بخشی از شکست خود را با پیروزی در تقلیل انتظارات طالبان جبران کند یا پذیرش عمومی را برای ماندن جاسوسان خود در پوشش نیروهای اطلاعاتی و امنیتی قابل پذیرش کند.
باید صبور بود و منتظر ماند تا ببینیم در پایان نشست مسکو، کدام یک از حدس و گمان ها در مورد مذاکره شخصیت های سیاسی با طالبان به وقوع می پیوندد و از اساس ، طالبان به عنوان پیروز میدان مذاکره با آمریکا قرار است با طرف های افغان سخن بگوید یا به عنوان نیروی معارضی که ممکن است تحت فشار حامیان و خالقانش تن به پذیرش زیست سیاسی در چارچوب ساختارهای حاکمیت ملی می دهد.