آمریکا و همپیمانانش نزدیک به ۱۸ سال قبل به بهانه مبارزه با تروریست و بازگرداندن امنیت به افغانستان، به این کشور حمله کردند و اگر چه از روز نخست علائم نداشتن صداقت متجاوزان معلوم بود اما با گذشت زمان تزویر آمریکا در مورد جنگ افغانستان هر روز آشکارتر می شود.
مرزنیوز به نقل از ایرنا:روز دوشنبه هفته جاری ۲۹ مرداد ماه، رسانه های محلی افغانستان خبری منتشر کردند مبنی بر این که سفارت آمریکا در کابل با صدور اطلاعیه ای به اتباع خود هشدار داده است که در ۴۸ ساعت آینده، تدابیر حفاظتی خویش را افزایش دهند ، زیرا احتمال حملات شدید در کابل وجود دارد.
این خبر در لابه لای اخبار گم شد و وقتی فردای آن روز سه شنبه که در افغانستان عید قربان بود و همزمان با آیین های عبادی که در سطح شهر کابل پایتخت افغانستان جریان داشت، یک رشته حملات راکتی به این شهر صورت گرفت.
این اولین بار نبود که سیستم امنیتی آمریکا به اتباع خود هشدار می داد و حمله ای هم صورت می گرفت و همین نکته سبب می شود که این سوال در اذهان عمومی شکل گیرد که این چه منابع اطلاعاتی است که آمریکایی را می تواند از احتمال وقوع حملات آگاه کند اما ناتوان از ممانعت از وقوع آن است.
روز عید شماری از راکت ها زمانی بر زمین خورد که « محمد اشرف غنی » رئیس جمهوری افغانستان بعد از اقامه نماز عید قربان در محوطه ارگ ریاست جمهوری در حال سخنرانی برای مقامات حاضر در مجلس بود.
وقتی صدای انفجارها که اتفاقا نزدیک به محدوده منطقه سبز امنیتی کابل و محله دیپلماتیک این شهر که کاخ رئیس جمهوری هم در آن محل واقع است، شنیده شد ، اشرف غنی در واکنش به صدای انفجارها در میان سخنرانی خود گفت که این راکت پراکنی ها نمی تواند مانع پیشرفت مردم افغانستان شود.
دقایقی بعد از شنیده شدن انفجار راکت ها خبر رسید که مهاجمانی که به شهر حمله کرده اند در محوطه ای به نام سرای ماهی واقع در پشت مسجد جامع عیدگاه در محاصره پلیس افتاده اند و بعد از حدود سه ساعت درگیری، داستان با کشته شدن مهاجمان که پلیس گفت دو نفر بودند، خاتمه یافت.
طالبان در همان ساعت نخست بعد از درگیری گفت که حمله به کابل هیچ ارتباطی با آنها ندارد و به این ترتیب داعش به عنوان گزینه دوم از میان ۲۰ گروه تروریستی که به گفته مقامات دولتی افغانستان در این کشور فعال هستند، در ردیف متهمان قرار گرفت که البته انتظار طولانی شد و یک روز بعد داعش مسئولیت حملات راکتی را به کابل پذیرفت.
وقتی نام داعش را با اطلاعیه هشدار سیستم امنیتی آمریکا به اتباع خود برای احتمال حملات در افغانستان کنارهم می گذاریم و همچنین اخبار ارتباط داعش با آمریکا و حمایت آنها را از این گروه تروریستی در سوریه و عراق به آن بیافزائیم و حتی اگر بخواهیم خوشبین باشیم و فقط به چشم پوشی های آمریکا بر جنایت های داعش در آن دو کشور که مستندات آن منتشر شده است، اشاره کنیم به این شک منطقی خواهیم رسید که آیا آمریکا در مقابله با تروریست در افغانستان صادق است؟
باید به این همه تردید در مورد صداقت آمریکا درافغانستان رفتار چند گانه آمریکایی ها را نیز با موضوع مذاکره صلح با گروه طالبان و فرآیندهایی که در حول این موضوع شکل می گیرد افزود.
گروه طالبان بارها اعلام کرده است که حضور نیروهای خارجی به معنای اشغال افغانستان است و در چنین وضعیتی نمی توان مذاکره کرد و چون دولت های مستقر در افغانستان از بعد اشتغال آمریکا را دست نشانده و نامشروع می دانند ، این گروه همواره خواستار مذاکره مستقیم با خود آمریکا به عنوان بازیگردان اصلی صحنه هست که در ظاهر این درخواست بارها از سوی آمریکا رد شده است.
هفته گذشته مقامات آمریکایی خبر دادند که دیپلمات های آنها با گروه طالبان مذاکره کرده اند و بعد تایید شد که این مذاکرات سابقه قبلی دارد.
بعد از این که معلوم شد در مذاکرات طالبان با آمریکایی ها مقامات دولتی افغانستان حضور نداشته اند این اقدام به عنوان عامل تضعیف کننده اقتدار دولت مرکزی افغانستان ارزیابی شد که البته دولتمردان افغان خیلی زود اعلام کردند که مذاکرات آمریکا با طالبان در راستای جلب رضایت این گروه برای مذاکره مستقیم با دولت افغانستان انجام شده و آنها از آن بی خبر نیستند.
مشابه این اقدام آمریکا را اگر روسیه و ایران انجام دهند و در تماس با طالبان خواستار ایجاد تمایل در آنها برای مذاکرات صلح در طالبان شوند که بی سابقه هم نیست ، آمریکایی ها این اقدام ها را ناسازگار با منافع افغانستان تفسیر می کنند، در حالی که تبعات مشکلات افغانستان بیشتر دامنگیر روسیه و ایران است تا آمریکا با هزاران کیلومتر فاصله با افغانستان.
یک روز قبل ازعید قربان در افغانستان وقتی به نقل از«ضمیر کابلوف » نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان خبر رسید که روسیه نشستی را برای ۴ سپتامبر مصادف با ۱۳ شهریور ماه جاری پیرامون موضوع صلح در افغانستان تدارک دیده و از طالبان هم برای حضور در آن نشست دعوت کرده است و «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه هم روز بعد آن را تایید کرد و از حضور ۱۲ کشور در آن خبر داد، دم خروس ادعایی آمریکا برای همکاریش در مورد پایان درگیری در افغانستان َبیشتر بیرون زد.
«عبدالقیوم کوچی» سفیر افغانستان در مسکو اولین فردی بود که به خبر دعوت طالبان به نشست مسکو واکنش نشان داد و گفت که افغانستان هیچ مخالفتی با این دعوت ندارد.
او البته در مصاحبه خود با اسپوتنیک گفت که روسیه تصمیم دارد از گروه طالبان علیه تهدید داعش در افغانستان استفاده کند که این سخنان سبب اعتراض رسمی وزارت امور خارجه روسیه شد و در بیانیه ای این سخنان را رد کردند.
روسیه در بیانیه خود اعلام کرد که اظهارات سفیر افغانستان در مسکو با واقعیت مطابقت ندارد و سیاست فدراسیون روسیه در راستای افغانستان را کاملاً تحریف میکند.
امورخارجه روسیه خاطرنشان کرد که سفیر افغانستان قبل از این نیز چنین اظهاراتی مبنی بر دروغ پردازی صریح داشته است و ما اصرار داریم که فریب آنهایی را که تلاشهای روسیه را برای راهاندازی فرآیند صلح در افغانستان و خنثی سازی تهدیدهای افراط گرایانه و تروریستی از این کشور نمیپسندند، نخورید.
دیروز چهارشنبه در حالی که خبر دیدار« الکساندر مانتیسکی» سفیر روسیه در کابل با « محمد حنیف اتمر» مشاور امنیت ملی افغانستان منتشر شد که در جریان آن طرف افغان از روسیه خواسته بود که برای نشستن پشت میز مذاکرات صلح بر گروه طالبان فشار وارد کند، آمریکایی ها اعلام کردند که در نشست آتی روسیه پیرامون صلح افغانستان در ۱۳ شهریورشرکت نمی کنند.
ساعاتی بعد از این اعلام آمریکا «صبغت احمدی » سخنگوی وزارت امور خارجه افغانستان در مصاحبه با خبرگزاری «آریانا نیوز» در مورد حضور دولت فغانستان در نشست روسیه با پاسخی دو پهلو گفت که روند صلح باید به رهبری دولت افغانستان باشد ؛ هر چیزی که در مورد افغانستان در منطقه و جهان بحث میشود، باید در محور دولت جمهوری افغانستان باشد.
این سخنان سخنگوی امور خارجه افغانستان به معنای عدم تمایل دولت این کشور برای شرکت در نشست روسیه بعد از موضع گیری آمریکا تفسیر شد که البته هنوز مقامات دولت وحدت ملی افغانستان که صلح را با طالبان از هر راه ممکن دنبال کرده اند به این برداشت واکنش نشان نداده و آن را رد یا تایید نکرده اند.
دولت افغانستان همواره اعلام کرده است که از تلاش کشورهای مختلف برای زمینه سازی و تسهیل گفت وگوهای صلح با گروه طالبان استقبال می کند و حتی در این مسیر اقدامات کشورهایی چون ازبکستان و اندونزی و حتی عربستان را که به عنوان اصلی ترین حامی طالبان و نخستین کشوری که حکومت آن گروه را بر افغانستان به رسمیت شناخت نیز پذیرفته است و حال فرض مخالفت با نقش روسیه در این زمینه سوال برانگیز است، به ویژه آن که نشست مسکو یک نشست منطقهای با حضور ۱۲ کشور به علاوه گروه طالبان است تا یک نشست دو جانبه و مستقیم.
وزارت امورخارجه روسیه هم معتقد است که عدم مشارکت واشنگتن در نشست صلح مسکو، نیت دروغین ایالات متحده آمریکا را در رابطه با افغانستان نشان می دهد و برخی کارشناسان بر این باورند که همراهی دولت افغانستان با تصمیم آمریکا در برابر نشست مسکو در عمل استقلال این کشور را مورد تردید قرار می دهد.
البته صحنه مذاکره با طالبان تنها عرصه ای نیست که در آن تزویر آمریکا در مقابل حل مشکلات افغانستان برجسته شده است بلکه حوزه اقتصادی و مبارزه با مواد مخدر به عنوان مهمترین منبع درآمد تروریست ها هم گواه این نفاق خطرناک است.
افغانستان نیازمند رونق اقتصادی به منظور افزایش رفاه اجتماعی و کاهش توان سرباز گیری گروههای تروریستی است تا از گذر این رونق به امنیتی نسبی دست یابد.
برای رفع این نیاز، افغانستان محصور در خشکی ، باید به راههای مواصلاتی مطمئن برای تبادل کالا دسترسی داشته باشد و بندرچابهار به عنوان یک گزینه مقرون به صرفه، بیشترین اثربخشی را در بهبود فعالیت اقتصادی این کشور دارد.
در حالی که بنادر و راههای پاکستان به عنوان راههای سنتی تجارت افغان ها به خاطر اختلافات بروز کرده بین دو همسایه بابت اتهام دو طرف به یکدیگر در موضوع حمایت از تروریست تنگ شده است و آمریکا که مدعی است تصمیم دارد به پاکستان فشار بیاورد تا دست از حمایت تروریست ها بردارد، اما درعمل راه چابهار را با تحریم ایران مین گذاری کرده است .
در مورد کمک های مالی آمریکا به افغانستان نیز نیت مشکوک این کشور در مورد کمک به افغان ها منعکس شده است.
دولت آمریکا در بودجه ۷۱۷ میلیارد دلاری خود برای سال ۲۰۱۹ میلادی که از سوی کنگره آمریکا تایید شد، ۵ میلیارد دلار برای همکاریهای نظامی و امنیتی به افغانستان تخصیص داده که با نرخ سال قبل برابر است و در این بودجه که از ماه سپتامبر سال میلادی جاری به اجرا گذاشته خواهد شد،۶۳۰ میلیون دلار برای کمکهای عمرانی و توسعه ای به افغانستان اختصاص داده است.
این در حالی است که آمریکا در سال ۲۰۱۸ حدود ۷۸۳ میلیون دلار و در سال ۲۰۱۷ حدود یک میلیارد دلار برای کمکهای عمرانی به افغانستان اختصاص داده بود.
حفظ سقف کمک های نظامی به افغانستان که درعمل به نوعی با چرخش دست به دست و در قالب فاکتورهزینه های مشاوران نظامی و مربیان آموزشی نیروهای افغان و تامین تجهیزات نظامیان دوباره به خود آمریکا باز می گردد و کاهش کمک مالی در حوزه توسعه نشان می دهد که آمریکا بیش از آن که عمران برایش مهم باشد تداوم جنگ را در اولویت کاریش در افغانستان مد نظر دارد.
در مورد روند تولید و قاچاق مواد مخدر نیز داستان عملکرد آمریکا نسبت به شعارهایش وارونه است، وقتی آمریکا به افغانستان تحت حاکمیت طالبان حمله کرد ، آن متحجران برای بهبود چهره بین المللی خود میزان تولید موادمخدر را به صفر نزدیک کرده بودند اما بعد از ۱۸ سال حضور آمریکایی ها و با وجود آن که همه می دانند قاچاق مواد مخدر مهمترین منبع درآمد تروریست هاست ، اما هر سال شاهد افزایس تولید این مواد در افغانستان هستیم به شکلی که سال گذشته میلادی رکورد ۹ هزار تن را زد و جالب این که در مناطق تحت نظارت نیروهای خارجی به فرماندهی آمریکا میزان تولید بیشتر است.
فهم غیر قابل اعتماد بودن آمریکا، شاید روزگاری تنها برای اندیشه ورزان و افراد بابصیرتی ممکن بود که می توانستند در لابه لای کوهی از سخنان زیبای دفاع از مردم سالاری ، رعایت حقوق بشر و تلاش همگانی برای حفاظت از محیط زیست و دهها ادعای قشنگ دیگر مقامات آمریکایی، رگه های نفاق را پیدا و استخراج کنند.
اما امروز که آمریکا به راحتی از معاهده های بین المللی مانند معاهده پاریس که تعهدی برای صیانت از محیط زیست است خارج می شود و تعهدات حقوقی خود را در مقابل توافق نامه هایی بین المللی مانند برجام نقض می کند یا دست عربستان سعودی را در کشتن زنان و کودکان بی گناه و بی دفاع یمن باز گذاشته و ضمن تایید جنایت آنها ، بی توجه به شعارهایش در مورد حقوق بشر، عقد دوستی با عربستان می بندد، درک نفاق آمریکا و غیر قابل اعتماد بودن آن از توان ذهنی هیچ کودکی، خارج نباشد ولی این که چرا سیاستمداران بزرگسالی در دنیا هنوز این حقیقت آشکار را نپذیرفته اند، شاید به جذابیت دلار یا تهدید داغی سرب باز می گردد.