استاندار سابق آذربایجانشرقی سرانجام در دو راهی انتخاب تبریز- اردبیل، تصمیم نهایی را برای ادامه حیات سیاسی گرفت.
مرزنیوز به نقل از تابناک:مجید خدابخش استاندار سابق آذربایجانشرقی به سیاق خیل مدیران بازنشسته، غافلگیر و ترک ناخواسته و اجباری پست و منصب، چندصباحی است در بلاتکلیفی بیسابقه دوران حیات سیاسی به سر میبرد، بخصوص آن که او میان ماندن در «تبریز» و رجعت دوباره به «اردبیل» برای انتخابات مجلس یازدهم در اسفند ۹۸، راه سومی ندارد و ناگزیر به انتخاب یکی از این دو گزینه است.
اخبار موثق حکایت از این دارد که آقای خدابخش پس از مشورت با مراجعی در تبریز و پذیرش این استدلال که تبریزیها به دلیل سابقه ذهنی ناشی از دوقطبی و دعوای ساختگی تاریخی تبریز- اردبیل، به هیچ عنوان به نامزد انتخابات با اصالت اردبیلی رای نخواهند داد، تصمیم قطعی گرفته که شانس نهایی خود را برای ماندن در حیات سیاسی در انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه اردبیل،نیر،نمین و سرعین بیازماید.
اما این انتخاب اجباری به دلیل مسئولیت طولانی آقای خدابخش در عالیترین سطح اجرایی استان اردبیل که کارنامه آن پیش روی مردم است، چندان هم سهل نبوده و مسیری دشوار مینمایاند.
با این اوصاف، تیم مدیریتی آقای خدابخش با انگیزه بازگشت، تثبیت و ارتقای موقعیت سیاسی در قدرت، نه تنها او را همراهی خواهند کرد بلکه تلاش میکنند فضای عمومی اردبیل را در باره استاندار سابق، تصنعی و مثبت جلوه داده و مجید خدابخش را برای این منظور مصممتر کنند.
اما خدابخش خود بهتر از هر کسی نقاط قوت و ضعف خود در ۴ سال تصدی استانداری اردبیل را میداند و ایضاً میداند که مردم وعدههای تحقق یافته و انجام نیافته او در سکانداری استان را فراموش نکرده و همچنان خدابخش را با مگاپروژههایش میشناسند.
راه دشوار خدابخش این است که او نمیتواند درباره پروژه راهآهن اردبیل که محملی برای عرض اندام برخی نامزدها خواهد شد، تمرکز کند چرا که پرداختن به این موضوع در حکم چوپ کردن در لانه زنبور است، به این دلیل که اکبر بهنامجو،استاندار کنونی به غیر ازاین پروژه، چیز دیگری برای دفاع از کارنامه اش ندارد و لذا اجازه نخواهد داد تا این پروژه مصادره شود!
ضمن این که آقای خدابخش میداند که نمیتواند درباره مگاپروژههای به تعبیر او نظیر منطقه آزاد تجاری، پایاب سدخداآفرین، منطقه ویژه اقتصادی نمین و پهنه های معدنی استان حرفی به میان آورد و اگر قرار باشد در ایام منتهی به اسفند ۹۸، این پروژهها مورد بهرهبرداری انتخاباتی قرار گیرند، همانا صاحبان قدرت اجرایی و نمایندگان مجلس، تعیین کننده خواهند بود.
امروزه گروههای سیاسی اصلاحطلب استان چندان دل خوشی از استاندار سابق اردبیل ندارند چرا که خدابخش نخواست و یا نتوانست انتظارات آنان را در ۴ سال تصدی استانداری برآورده کند و لذاست که سکوت و بیاعتنایی این گروهها درباره نامزدی آقای خدابخش، میتواند برگ برندهای برای او باشد چه این که برخی بر این باورند که با نامزدی خدابخش، توپخانه طیفی از اصلاحطلبان استان علیه او به راه میافتد.
ناگفته پیداست که آقای خدابخش هم تلاش خواهد کرد تا با نزدیکی به طیفی از اصلاحطلبان، خود را نماینده این جریان در انتخابات معرفی کند، حال آن که خاستگاه اصلی او کارگزاران سازندگی بوده و نمیتواند نماینده واقعی اصلاحطلبان باشد!
ذکر نام برخی گروههای سیاسی در این مقال، صرفاً به دلیل قرابت فکری و سیاسی آقای خدابخش به عنوان یکی از نامزدهای احتمالی انتخابات آینده مجلس بوده و نگارنده موضوع حاضر را فارغ را از آرایشهای سیاسی محتمل، افراد و منجمله دو جریان اصلی سیاسی مطرح کرده است.
به نظر میرسد یکی از چالشهای جدی آقای خدابخش، اقدام بیسر و صدای او در قضیه واگذاری حقآبه استان اردبیل از رودخانه ارس به آذربایجانشرقی در دوره تصدی استانداری اردبیل و خوشخدمتی او به استان همسایه خواهد بود، امری که این روزها با تاکتیک فرافکنی و شیوه انحرافی«کی بود کی بود من نبودم» و ترجیعبند واگذاری حقآبه ارس در دوره استاندار اسبق اردبیل در دستور کار زودهنگام تیم رسانهای وابسته برای تطهیر خدابخش و برون رفت او از این پرونده سئوالبرانگیز قرار گرفته است.
از انصاف به دور است که بگوییم آقای خدابخش در ۴ سال تصدی استانداری اردبیل هیچ خدماتی نداشته است، اما مشکل اینجاست که مردم، کارنامه و عملکرد استاندار سابق را با ۴ مگاپروژه او میسنجند.