یکی از مصدومان حادثه تروریستی سیستان و بلوچستان میگوید با اینکه پردههای هر دو گوشش را از دست داده، اما حتی صدای انفجار را به خاطر ندارد.
مرزنیوز به نقل از تابناک:یکی از مصدومان حادثه تروریستی سیستان و بلوچستان میگوید حادثه چنان غیر منتظره و سریع رخ داد که چیزی متوجه نشدیم. این مرزبان به همراه یکی از دوستان بسیجی خود در بخش میانی اتوبوس نشسته بود.
به گفته این مصدوم حادثه تروریستی سیستان و بلوچستان نزدیک به ۲۵ کیلومتر تا زاهدان باقی مانده بود که انفجار رخ داد. این مرزبان حادثه را اینگونه نقل میکند که “چیزی به خاطر ندارم جز اینکه در تاریکی خودم را از میان تکههای اتوبوس بیرون میکشیدم و صدای باقی دوستانم میآمد که ناله میکردند. خیلی زود افراد عبوری و هموطنان بلوچ به کمکمان آمدند. من دست تکان دادم که بگویم زندهام و بعد از آن آمبولانس ما را به بیمارستان زاهدان منتقل کرد. ”
این مصدوم حادثه تروریستی سیستان و بلوچستان، از ناحیه پا و همچنین مهرههای گردن دچار آسیب شده که در حال بهبود است.
لیاقت شهید شدن نداشتیم
یکی دیگر از مرزبانانی که در حادثه تروریستی سیستان و بلوچستان مصدوم شده، با روحیهای شهادت طلبی میگوید چند یادگاری برایمان باقی میماند، اما لیاقت نداشتیم همراه دیگر رفقا شهید شویم. این مرزبان نیز حادثه را “ناجوانمردانه و غافلگیرانه” توصیف میکند و میگوید “اگر کاری انجام دادهایم وظیفه بوده. انتهای مأموریت بود و به سمت زاهدان در حرکت بودیم. من بعد از تابلو ۱۱۵ کیلومتری زاهدان خوابیده بودم که حادثه رخ داد”.
این مصدوم حادثه تروریستی سیستان و بلوچستان ادامه میدهد “چشمانم را باز کردم و در کسری از ثانیه چراغهای خودروهای روبهرو را دیدم و آتشی که سمتمان آمد. در آن فاصله کوتاه فقط فرصت کردم اشهد بخوانم و بعد بیهوش شدم. مدتی بعد که سرمای هوا غلبه کرد به هوش آمدم و متوجه اتفاقی که رخ داده بود شدم. ”
این مرزبان از همه مردم اصفهان تشکر میکند و میگوید “گرچه بچههای لشکر ۱۴ امام حسین (ع) حماسه آفریدهاند، اما مردم اصفهان با حضور پرشور در آئین تشییع شهدا حماسه بزرگتری خلق کردهاند. از رهبرمان هم تشکر میکنم که منت بر سر ما گذاشتند و آن پیام گوهربار را دادند. ”
تا مبازره هست، ما نیز هستیم
یکی دیگر از مرزبانانی که در حادثه تروریستی سیستان و بلوچستان مصدوم شده است میگوید با اینکه پردههای هر دو گوش خود را از دست داده، اما حتی صدای انفجار را نشنیده است و نخستین تصویر، لحظهای است که در میان آهنپارههای اتوبوس به هوش آمده و صدای آه و ناله دیگر مرزبانان را میشنیده.
این مرزبان سخنی را از امام خمینی (ره) یادآوری میکند که ” تا ظلم هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم. ”