روابط ایران و روسیه در سالیان اخیر با وجود تضادهای بسیار، گسترده تر از هر زمانی بوده که نشانگر هنر دیپلمات های ایرانی و تمرکز تهران بر منافع مشترک با مسکو به عنوان یکی از پنج عضو دائمی شورای امنیت است.
مرزنیوز به نقل از ایرنا:’سرگئی ریابکوف’ معاون وزیر امور خارجه روسیه به تازگی در گفت وگو با شبکه خبری تلویزیونی ‘سی.ان.ان’ در واکنش به این پرسش که ‘آیا شما متحد ایران در صحنه نبرد در سوریه هستید؟’ اظهار داشت: من از چنین واژه و توصیفی استفاده نمی کنم، ما با یکدیگر کار می کنیم.
این اظهارات گرچه بارها از سوی مقامات دو طرف مطرح شده و تازگی ندارد اما همیشه در ایران حساسیت برانگیز بوده است و کلماتی همچون خیانت، عدم اعتماد به روس ها و پشت کردن مسکو به تهران نقل محافل شده است.
شاید یکی از دلایل این امر، شانتاژ مخالفان نظام و براندازان خودفروخته به آمریکا باشد که تهران را متهم به وابستگی به روسیه می کنند و وعده وابستگی به واشنگتن را در صورت تغییر حکومت می دهند.
نقش تندروها در باور پذیری بیشتر این اتهامات را نباید نادیده گرفت زیرا آنان هم مقامات دولتی را متهم به کم کاری در گسترش روابط با مسکو می کنند هر چند که در دوران ریاست جمهوری نهم و دهم نتیجه تکیه کردن نابخردانه به مسکو را با تایید سه قطعنامه ضد ایرانی در شورای امنیت از سوی ‘دیمیتری مدودف’ رئیس جمهوری وقت روسیه دیدند.
روایت های تاریخی یک طرفه از وقایع پیش آمده میان ایران و روسیه در ۲۰۰ سال گذشته که منجر به عقد عهدنامه های ترکمنچای و گلستان شد هم نقش کمی در باور پذیری اظهارات ضد روسی در افکار عمومی ایرانیان نداشته است.
این مسائل باعث شده که ما بیشتر از آنکه دلیل ناکامی ها و شکست های خود را وجود حاکمان نالایق و اشتباهات بزرگ تاریخی حاکمان خود بدانیم، نوک پیمان انتقادهای خود را به سمت قوی ترین ارتش آن زمان جهان بگیریم که ناپلئون فرانسه و هیتلر آلمان نازی را هم از پای درآورده بود.
هدف از این نوشته، روایت فراز و نشیب رخدادهای تاریخی میان ایران و روسیه نیست بلکه باز کردن دریچه ای برای مشاهده واقع گرایانه روابط حاکم دو کشور است.
آمارهای ۶ سال اخیر نشان می دهد که تهران و مسکو با وجود اختلافات بسیار، توانسته اند سطح روابط و همکاری های خود را به شکل بی سابقه ای افزایش دهند هر چند که ‘مهدی سنایی’ سفیر ایران در روسیه آن را کافی نمی داند.
وی معتقد است که میزان همکاری تهران و مسکو قابل مقایسه با هیچ دوره ای (روسیه تزاری، شوروی، روسیه نوین) نیست و جا برای افزایش بیش از پیش روابط نیز وجود دارد.
در ۶ سال اخیر روسیه و ایران نشان داده اند که می توانند با وجود تضاد منافع متعدد با تمرکز بر منافع مشترک با یکدیگر همکاری کنند.
می توان گفت روس ها با توجه به شکست سخت برابر آمریکا در پایان جنگ سرد که منجر به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و روی کار آمدن روسیه نوین شد، سیاست خارجی خود را تغییر داد و تلاش کرد با احترام به تمامیت ارضی و استقلال دیگر کشورها، متحدان قدرتمندی برای خود بیابد و بطور قطع ایران به عنوان بازیگری قدرتمند در منطقه ازاین قاعده مستثنی نیست.
بطور قطع اشتراک نظر تهران و مسکو در برابر یکجانبه گرایی آمریکا باعث شده که روابط دو کشور در سالیان اخیر بیشتر شود اما درخصوص اسراییل موضوع کاملا متفاوت است، روسیه از حامیان اسراییل محسوب می شود و خود را ناجی یهودیان جهان در جنگ جهانی دوم می داند و هر سال برای یادآوری این مساله، مراسم بزرگداشت ‘هولوکاست’ برگزار می کند.
روسیه همچنین از اسراییل به عنوان اهرمی برای کنترل فشارهای آمریکا بر خود استفاده می کند زیرا بنظر می رسد معتقدند هر چه روابط با اسراییل بیشتر شود، امکان کاستن از تنش ها با واشنگتن بیشتر می شود.
منافع مسکو و تهران در سوریه و در مقابل گروه های تروریستی یکی است، هر دو کشور بدنبال جلوگیری از نفوذ و افزایش قدرت واشنگتن هستند ضمن اینکه مسکو در ساحل سوریه در مدیترانه پایگاه نظامی دارد و دمشق نیز عمق استراتژیک محور مقاومت محسوب می شود.
تهران و روسیه با تمرکز بر اشتراکات خود در سوریه وارد جنگ با گروه تروریستی داعش شدند حال آنکه اگر همکاری های نزدیک دو کشور نبود بی شک امروز در حال قدرت نمایی داعش در نقاط مختلف منطقه بودیم.
رئیس دستگاه دیپلماسی روسیه با وجودی که از مواضع ایران در مقابل رژیم صهیونیستی به خوبی آگاه است از آمادگی کشورش برای پایان دادن به اختلافات میان ایران و اسراییل سخن می گوید که نشانگر تصور متفاوتی است که مسکو نسبت به نحوه حل و فصل مساله میان دو طرف دارد.
بررسی نحوه همکاری روسیه با دیگر کشورها از جمله ترکیه نیز می تواند نگاه درستی به تحلیلگران در ارزیابی تصمیمات سیاستمداران روس در مواجهه با تحولات منطقه ای و جهانی بدهد.
روسیه و ترکیه امروز گرچه اختلاف نظرهای ریشه ای در سوریه دارند و هر کدام بدنبال پیش بردن برنامه های خود هستند اما با تمرکز بر منافع مشترک در سوریه با یکدیگر همکاری می کنند.
بطور مثال ترکیه برخلاف تهران و مسکو خواهان کنار رفتن ‘بشار الاسد’ از قدرت است اما روسیه از حامیان رئیس جمهوری قانونی روسیه محسوب می شود، آنکارا از مخالفان دولت قانونی سوریه حمایت می کند حال آنکه روسیه آنها را تروریست می خواند.
اردوغان کردهای مبارز در شمال سوریه را تروریست می خواند اما روسیه همواره خود را مدافع آنها نشان داده است.
می توان گفت در خاورمیانه که اتحاد میان کشورها مقطعی و زودگذر است، نابخردانه خواهد بود که روی همکاری دائمی کشورها با یکدیگر سخن بگوییم.
هر چند که در نقاط دیگر جهان هم نمی توان از کشوری به عنوان متحد دائمی یاد کرد یا اساسا در روابط بین الملل استفاده از تعاریفی همچون دوستی یا دشمنی دائمی ممکن نیست.
آنچه مسلم است اینکه امروز جمهوری اسلامی ایران با حفظ استقلال، آزادی و تمامیت ارضی خود، تلاش دارد با وجود فشارهای دشمنان، روابط خود را در راستای تامین منافع ملی با غرب و شرق گسترش دهد.
البته در این مسیر گسترش روابط با غرب سخت تر است زیرا که قدرت های اروپای غربی استقلال کمتری نسبت به چین و روسیه در سیاست خارجی خود دارند.
برای پی بردن به این واقعیت نگاهی دوباره به اظهار نظر ‘آنگلا مرکل’ صدراعظم آلمان قدرتمندترین کشور حال حاضر قاره سبز از نظر اقتصادی خالی از لطف نیست آنجا که می گوید دوران دیکته کردن سیاست های آمریکا به اروپا پایان یافته و اتحادیه اروپا باید در مقابل این سیاست ها که به سود آمریکا و به ضرر اروپا تمام می شود، بایستد.
در مجموع می توان گفت که ایران به عنوان کشوری مستقل که بزرگترین پشتوانه آن، مردم آزاده و صلح طلب هستند، ضمن پذیرش تعامل سازنده با دنیا بر اساس احترام متقابل، آماده مقاومت برابر زورگویی و زیاده خواهی و دفاع یک صدا و یکپارچه از استقلال و سربلندی خود است و دستگاه دیپلماسی ایران نیز هرگز روی اتحاد دائمی کشور دیگری حساب باز نمی کند.