دغدغه اهالی رسانه باید بازتولید مستمر رفتارهای مفاهمه آمیز، بسترسازی برای گفت و گو و در نتیجه، ارتقای زمینه های مدارای جمعی و همزیستی توأم با احترام متقابل بین آحاد مردم با یکدیگر، مردم با نهادهای اجتماعی و مردم با دولت-حکومت باشد.
مولانا در آغازین بیت های دفتر اول مثنوی، پس از شرح فراق «نی» و حکایت سوزناک جدایی اش از نیستان معرفت کبریایی، تلنگری می زند به همه آنانی که به تعبیر من، در پی پاسخی برای این پرسش خود هستند: چرا هر اندازه در آستان محبت دوست مویه می کنیم، التفاتی نمی بینیم و هر چه بیشتر بر این در می کوبیم، کمتر جوابی می شنویم؟ پاسخ موجز و در عین حال، ظریف و آکنده از نکته سنجی حضرت مولوی را ببینید: «آینه ات دانی چرا غمّاز نیست؟ / زآنکه زنگار از رُخش ممتاز نیست». بله! این زنگار فرونشسته بر دل های ماست که امکان دلبری و نفوذ کلام را از ما ستانده است.
به باور نگارنده، این معادله را می توان به عرصه رسانه و نقّادی هم تعمیم داد. اگر رسانه های رسمی ما، البته طبیعتاً نه همه آن ها، این سال ها نفوذ کلام شان را در جامعه تا حدود زیادی از دست رفته می بینند، و نقدهای شان نزد مسئولان و حتی مخاطبان کمتر مقبول می افتد، یکی از دلایلش نگرش و رفتار غیرحرفه ای است. رفتاری که البته شاید بخشی از آن هم منبعث از ساختارهای بیرونی باشد که سایه اش بر نظام رسانه ای گسترده است اما به قطع و یقین درصد قابل تأملی از آن را می توان ناشی از عملکرد خود رسانه ها و اهالی آن دانست.
از بزرگان حوزه ارتباطات سال هاست خوانده و شنیده ایم که روزنامه نگار جماعت، یا به تعبیر کلی تر امروزی، فعالان رسانه ای، چشم بینا و گوش شنوای جامعه، نماد وجدان جمعی و پل ارتباطی مردم و مسئولان هستند. این توصیف ها همگی دست کم در عرصه نظری درست هم هست، اما همه این ها اقتضائاتی دارد و الزاماتی، که برای عملی شدن اصول شناخته شده عرفی و ارزش های آرمانی این حوزه، رعایت شان ضروری است.
واقعیت این است: روزگار کنونی و شرایط حاکم بر سپهر رسانه ای ما به گونه ای رقم خورده که بلبشوی شبکه های اجتماعی و فضای مجازی، رسانه های رسمی را هم در ایفای درست وظایف شان دچار خطاهایی گاه فاحش می کند؛ این گونه است که در فضایی آکنده از تردید مخاطب، انبوهی از مطالب بدون چکش کاری و دروازه بانی و پالایش و گزینشگری حرفه ای و خارج از معیارهای انتشار عمومی، در گستره وسیعی دست به دست می شود.
مدت هاست که برداشت اشتباه از اصل مهم «سرعت» در نشر اخبار، دقت عمل را به حاشیه برده، و شایعه پراکنی و اکتفا به شنیده ها بدون توجه به درستی و نادرستی مطالب، فضای آگاهی رسانی را به چالش کشیده است. تأثیرپذیری رسانه ها از کسانی هم که از شهروند- خبرنگاری تنها همان لفظش را شنیده اند و بی توجه به اصول اولیه و بدیهی آن، نقضش را پیشه کرده اند، به تشدید این مسئله دامن زده است.
گزاره غالب و مقبول عام و خاص این است: ژورنالیست باید قدرت را نقد کند؛ آن هم بدون لکنت زبان؛ اما آن چه در این میان اغلب مغفول مانده، این است که صد البته آزادی عمل رسانه ها در نقد قدرت، جامعه را سعادتمند می کند؛ اما به شرط ها و شروط ها!
نقد برای آن که به دل مخاطب بنشیند و گره گشای مشکلی از خلایق شود (مخاطب هم به مفهوم عام یعنی خواننده و شنونده محتوای رسانه ای و هم به معنای خاص یعنی مدیر و مسئول طرف خطاب)، باید که عقلانی باشد و عقلایی؛ مستدل باشد و مستند؛ بر اساس اصول مفاهمه جمعی باشد و در راستای اصلاح امور. فرد و رسانه نقّاد هم بایسته است مستقل از وابستگی های سیاسی، در حکم دیده بانی صادق برای بهروزی جامعه عمل کند؛ منافع و مصالح کلی اجتماع را بر منفعت شخصی و گروهی و حزبی خود ارجح بداند و به مثابه نگهبان مسیر و نورافکن توسعه، به شفاف سازی و بهبود اوضاع یاری رساند.
شوربختانه حجم زیادی از مطالب انتقادی منتشرشده، چه در رسانه ها و چه نزد فعالان فضای مجازی، ویژگی های گفته شده را ندارد؛ آن ها در واقع نیش طعن و تخریب را جایگزین کیمیای نقد کرده و مکرر، همان را تکثیر می کنند؛ مرزهای میان نقد و نفی را در می نوردند و در بسیاری اوقات، محتوای ارائه شده در آن ها از دید مخاطبان به جای آن که حکم نقد کردن را داشته باشد، بیشتر به نق زدن و بهانه جویی می ماند. عملکرد آن ها مصداقی است بر نقض اصول اخلاق حرفه ای و مسئولیت اجتماعی رسانه ها: نقض رفتار بی طرفانه و منصفانه و نگاه بدون جانبداری؛ نقض امانت داری و انعکاس صادقانه اخبار و گزارش ها؛ نقض حریم شخصی و حیثیتی افراد؛ نقض اصل مهم احترام به حقوق مخاطبان و اقناع افکار عمومی و امثالهم.
در حرفه روزنامه نگاری و کار رسانه ای، مرسوم است که هر رسانه و یا خبرنگاری، اخبار رویدادها را از منظر خود و با توجه به ارزش های مطلوبش به نوعی بازنمایی و برجسته می کند. البته تأکید همیشگی استادان این حرفه مقدس آن است که گزارش از رویداد باید حتی الامکان به رویداد رخ داده نزدیک باشد و روایتی صادقانه از آن را بازتاب دهد. با این همه، بسیار شاهد بوده ایم که با تلخیص غیرحرفه ای سخنان افراد، تنظیم مطلب بر اساس برداشت نادرست خبرنگار و به عبارتی، کج فهمی و یا بدفهمی او، حتی گاهی تحریف عامدانه و مغرضانه و توهین، دروغ و بهتان زدن و فروکاستن جایگاه رسانه حرفه ای تا سطح یک بولتن نازل حزبی، پیامدهایی نظیر تخطئه نا به جای سوژه موردنظر و موج سواری غوغاسالاران و حاشیه پردازان به دفعات رخ داده و امکان شناخت سره از ناسره را از مخاطب عام سلب کرده است. البته حرف مفت که به قول عوام، کنتور ندارد اما همین یاوه گویی ها باعث می شود مخاطبان کم حوصله فضای مجازی در کلافی از اطلاعات راست و دروغ سردرگم شوند.
از سوی دیگر، زبان غالب در فضای رسانه ای ما تند و پرخاشگرانه و گاهی آکنده از خشونت است؛ مسئله ای که اگر حتی حب و بغض سیاسی را در آن دخیل ندانیم، اما دست کم، نشانه ای است از خلأ آموزش های حرفه ای که در ضعف مهارت های ارتباطی نسل جوان تر اهالی رسانه نمود یافته است. این در حالی است که دغدغه رسانه چی های ما باید بازتولید مستمر رفتارهای مفاهمه آمیز، بسترسازی برای گفت و گو و در نتیجه، ارتقای زمینه های مدارای جمعی و همزیستی توأم با احترام متقابل بین آحاد مردم با یکدیگر، مردم با نهادهای اجتماعی و مردم با دولت-حکومت باشد.
کاربست زبان «اقناع» به جای زبان تهدید و افشاگری (و یا مبتنی بر باید و نبایدهای تحکم آمیز)، چه از سوی اصحاب قدرت و چه اصحاب رسانه، ضرورت روز جامعه در حال گذار ماست. سیاسیون، اهالی رسانه و عموم قلم به دستان به خصوص در فضای مجازی، که برای ارتباط بی پرده مردم و مسئولان می کوشند، شایسته است پرده دری را هم چنان مذموم شمارند و ضمن رعایت حریم ادب و اخلاق، در فرهنگسازی و ترویج الگوهای رفتاری و هنجارها و منافع و خیر جمعی نیز کوشش دوچندان داشته باشند.
نقد، اگر که به نیت بهبودخواهی و اصلاح امور و برداشتن سنگی از پیش پای مردمان انجام می شود، لاجرم باید منصفانه، مشفقانه و حتی الامکان هنرمندانه بیان شود. افراط و تفریط در این راه، هرگز مقصود گفته شده را دست یافتنی نخواهد کرد. نقد رسانه، چنان چه به سان آینه ای صاف و شفاف، بدون بزرگ نمایی یا کوچک انگاری مسائل، فارغ از سیاسی کاری و سیاه نمایی و یأس افکنی در جامعه مخاطب باشد، کارساز است.
رسانه حرفه ای و مسئول، با درک موقعیت و به فراخور شرایط، محتوای خروجی خود را بر اساس منافع جمعی، صادقانه و موشکافانه تنظیم و منتشر می کند؛ اگرچه باور دارد که «جز راست نباید گفت»، اما می داند که گاهی، «هر راست هم نشاید گفت»! هم زمان با رصد گفتار و رفتار مسئولان و نقد وضع موجود، به آموزش عمومی و فرهنگ سازی می پردازد، و با گسترش اندیشه ورزی و تقویت عقلانیت و اعتدال و تقویت همبستگی جمعی، به پیشبرد برنامه های توسعه ای در جامعه یاری می رساند؛ تلاش می کند به سهم خود در بازتاب دادن پیشرفت های ملی نقش آفرین باشد و به ارتقای اعتماد عمومی، سرمایه اجتماعی و امید به آینده کمک کند.
سبکی در خبرنویسی داریم به نام «نرم خبر» که خبرنگاران حرفه ای بدان شیوه می کوشند اخبار ثقیل رویدادها را به گونه ای ماهرانه و دلچسب به مخاطبان ارائه دهند، بدون آن که زهرش را به آن شکل گرفته باشند. شاید فعالان رسانه ای ما هم برای این که نفوذ کلام شان را بازیابند، مطالب انتقادی شان بیشتر به دل مردم و مسئولان بنشیند و نقدهای شان گامی در مسیر تعالی جامعه باشد، به تعبیر یکی از بزرگان حوزه ارتباطات در کشور، باید دوچندان به «نرم زبان» روی بیاورند.
از سوی دیگر، البته و البته و البته مدیران و مسئولان هم باید در برابر انتقادات، سعه صدر داشته باشند و «صبوری و شکوری» پیشه کنند، که خیر دنیا و آخرت خودشان و جامعه ای که در آن می زیند، در همین نکته نهفته است.
داوری – استانداری خراسان شمالی