وجود قومیت ها در مناطق مرزی کشور همواره یکی از فرصت ها و در عین حال تهدیدات خارجی بوده است ؛ بدین معنی که امنیت مناطق مرزی کشور به شدت تحت تاثیر مسائل قومی قرار دارد و از سوی دیگر تغییر و تحولات در مناطق پیرامونی ایران و نواحی مرزی به شدت بر روی مسائل سیاسی و اجتماعی اقوام تاثیر می گذارند؛ با این شرایط حفاظت از مرز ها چهرهای دوگانه به خود گرفته است.
تحولات کنونی دنیا به گونه ای است که در برخی مناطق جهان مانند اروپا شاهد کمرنگ شدن ارزش سیاسی امنیتی مرزها هستیم اما از سوی دیگر در برخی مناطق مانند حوزه های کشورهای در حال توسعه شاهد تقویت و تثبیت مرزهای سیاسی می باشیم؛ با این وجود بسیاری از کارشناسان معتقدند که در آینده نزدیک، مرزها تحت تاثیر تحولات جهانی نه تنها از بین نمی روند بلکه با تغییر کارکرد آنها مواجه خواهیم بود. لذا صیانت از مرزها کماکان از اهداف های مهم واحدهای سیاسی در نظام کنونی بین المللی بوده و دولت ها را مجبور به وضع قوانین و اتخاذ تدابیر سیاستها در ارتباط با حفظ امنیت مرزها مینمایند.
مرز بین کشورهای چند قومیتی همواره به عنوان عامل تهدید کننده و یک عامل گریز از مرکز مطرح بوده است؛ چرا که همواره مورد چشم داشت بیگانگان جهت کاهش اقتدار حکومت مرکزی و تضمین فرصت جهت کسب منافع بلندمدت خودشان می باشد سطح شکاف قدرت دولت و گروههای قومی بستگی به میزان ثبات سیاسی و وضعیت عمومی کشور دارد.
ایران نیز برخوردار از قومیت های مختلف است که در کنار دنباله های قومی خود واقع شدهاند و این دلیل روشنی برای وقوع بحران های قومی در نقاط مرزی است که از شرایط خاصی نیز برخوردار است.
تدوین سیاست های هویتی فراگیر همیشه تضمین کننده مشارکت اقوام مرزنشین و برعکس ارائه سیاست های هویتی فراگیر عامل رضایت نارضایتی آنها بوده است بدین ترتیب متناسب با سیاست های هویتی دولت های ایران کارکرد نیروهای مرزنشین به ویژه اقوام ایرانی نیز متفاوت بوده است تاریخ معاصر ایران نیز حاکی از وجود رابطه دقیق میان این دو متغیر می باشد.
کشور ایران حدود هشت هزار و ۷۵۵ کیلومتر مرز مشترک دریایی رودخانه ای و خاکی با ۱۵ کشور همسایه دارد و از این جهت جزو کشورهای پر همسایه و در واقع سومین کشور دنیا پس از روسیه و چین محسوب می شود وجود مرزهای طولانی بین بین المللی و کمتر قابل کنترل موجب شده اند تا ایران برای دستیابی به امنیت ملی با چالش های استراتژیک روبرو باشد به خصوص اینکه اغلب این همسایگان نظام های سیاسی ناپایداری دارند کمتر توسعه یافته اند گرفتار تنگناهای شدید جغرافیایی و ژئوپلیتیکی و از همه مهمتر دارای نظام های ایدئولوژیکی متفاوتی هستند مشکلات مذکور به موازات ناهمگنی ها فرهنگی-مذهبی تداخل علایق و منافع اندک بودن تعاملات اقتصادی و تجاری و حضور درازمدت قدرت های فرامنطقه ای بر پیچیدگی اوضاع سیاسی پیرامون ایران افزوده است چنین وضعیتی باعث افزایش ظرفیت های بالقوه مشاجره و کاهش ضریب های امنیتی درازمدت برای ایران گشته است.
بنابراین دولت های مرکزی ایران همواره با مسئلهای به نام امنیت مرزها مواجه بوده به ویژه این که مرزهای آن کاملا منطبق با یک ملیت نیست و اقوام مرزنشین به عنوان یک متغیر مهم در این خصوص مطرح می باشد.
ویژگی عمده قومیت های ایران این است که اکثرا در حاشیه جغرافیای ایران استقرار یافتند و به عبارتی دنباله های فضایی در آن سوی مرزهای بین المللی دارد نحوه استقرار موجب شده است تا میان اقوام ایرانی و امنیت مرزهای کشور رابطه قوی ایجاد شود اگرچه ذکر موضوع فوق باعث میشود تا فراموش کنیم از ملیت های قومی در مناطق مرزی کشورمان در بسیاری از مواقع بحرانی و جنگ احساس تعلق به ملت و سرزمین ایران را حفظ کردهاند اما باید در نظر داشت که تحولات سیاسی و امنیتی اقوام از زمان پیدایش دولت_ ملت در ایران همواره جزو نگرانیهای امنیتی حکومت مرکزی بوده است زیرا منشأ بسیاری از کشمکش ها و منازعات خونین اختلافات مرزی است که با گره خوردن به سایر مسائل سیاسی و اجتماعی به سختی قابل حل و فصل هستند.
بر این اساس تامین امنیت پایدار و همه جانبه در مناطق مرزی کشور مستلزم بررسی و بازنگری در سیاست ها و راهبردهای گذشته است به خصوص اینکه مرزهای بین المللی کشور به دلیل وقوع تحولات سیاسی امنیتی و نظامی محیط پیرامونی از زمان فروپاشی شوروی سابق و تشکیل جمهوری های مستقل در شمال و همچنین حضور سنگین نظامی آمریکا در منطقه پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی با فضای جدیدی مواجه شده است که ما را ملزم می کند تا بیشتر به مسائل رفاهی و اجتماعی مرز نسینان که ارتباط مستقیم با امنیت مرزها دارند بیاندیشیم.
حامد درجزی












