مرزنیوز به نقل از تابناک درگیری نظامی بین آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره باغ در شرایطی شدت گرفته که برخی میپرسند، چرا این اختلاف تاریخی و سی ساله در این بازه زمانی که منطقه درگیر منازعات دیگری است، اتفاق افتاد؟ در این میان، برخی شواهد نشان از دخالتهای دولت ترکیه و شخص اردوغان در این درگیری دارد؛ دخالتهایی که در راستای رقابتهای منطقهای ترکیه با روسیه و اندیشههای خیالی نوعثمانی گری قابل تشریح است.
درگیری و جنگ کوتاه مدت ولی پر هزینه ارمنستان و جمهوری آذربایجان، که در روز شنبه ۱۴ فروردین بر سر یک اختلاف تاریخی سی ساله یعنی مسئله قره باغ شکل گرفت، موج دیگری از نگرانیهای منطقهای و جهانی را ایجاد کرد؛ هرچند ظاهر این جنگ نشان از دو طرفه بودن آن و نگرانی سایر بازیگران منطقهای از این اختلاف داشت، شواهد و مواضع دولت ترکیه در روزهای اخیر، این گمانه را ایجاد کرد که پشت پرده این درگیری و جنگ منطقهای نیز دولت ترکیه قرار داشته باشد؛ دولتی که در رابطه با دیگر درگیریها و جنگهای خاورمیانه نظیر جنگ داخلی عراق و سوریه نیز نقش مخربی داشته است.
در این رابطه میتوان به مطلب حبیب فوعانی اشاره کرد که در شبکه خبری «روسیا الیوم» به نقل از مطبوعات آذربایجان تأکید کرد، سفر الهام علی اف، رئیس جمهوری آذربایجان در روز ۲۵ اسفند ماه ۱۳۹۵ به ترکیه و دیدار با دولتمردان این کشور، بدون شک از مهمترین رویدادهای این ماه بود؛ رویدادی که در رابطه با آن پایگاه اینترنتی آذربایجانی «۱ نیوز» نیز گزارش داد: «این سفر روح تازهای در شعار علی اف درباره “ملت واحد و دو کشور” دمیده است».
رجب طیب اردوغان نیز در خبری که در پایگاه اینترنتی شبکه تلویزیونی «تی آر تی» منتشر شد، بر حمایت کامل دولت ترکیه از دولت آذربایجان تأکید کرد و در گفت و گوی تلفنی با الهام علی اف، رئیس جمهوری آذربایجان گفت: «دولت و مردم ترکیه همواره در کنار مردم جمهوری آذربایجان خواهند بود».
از سوی دیگر در خبری که در خبرگزاری «ترند» جمهوری آذربایجان منتشر شد، محمت علی شاهین، سخنگوی سابق شورای بزرگ ملی ترکیه اعلام کرد: اتحادیههای ملی گرای ترکیه در جنگ اخیر به طور کامل پشتیبان دولت جمهوری آذربایجان خواهند بود. محمت علی شاهین با اشغالگر توصیف کردن نیروهای نظامی و سیاسی ارمنستان تأکید کرد که ارمنستان در این جنگ محکوم است و باید منطقه قره باغ را به آذربایجان واگذار کند. خبرگزاری «آسوشیتدپرس» نیز از قول رئیس جمهور ترکیه نوشت اردوغان معتقد است باید تا پیروزی نهایی در این جنگ از جمهوری آذربایجان حمایت کند.
این در حالی است که حسین جابری انصاری، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در همین رابطه گفت: «تشدید درگیریها در منطقه قره باغ میان آذربایجان و ارمنستان موجب نگرانی شدید جمهوری اسلامی ایران است و ایران هر دو همسایه شمالی خود را به خویشتنداری و توقف فوری درگیری دعوت میکند».
در رابطه با دیگر بازیگر مهم منطقه یعنی روسیه نیز باید گفت، بنا به گزارش خبرگزاری «اسپوتنیک»، وزیر خارجه روسیه، سرگئی لاوروف در رابطه با درگیری میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان اعلام کرد: «پیام ما این است که باید هر چه زودتر آتشبس برقرار شود و طرفین اوضاع را به سمتی پیش نبرند که حل و فصل مسالمتآمیز آن دشوار شود. مناقشه قره باغ راه حل نظامی ندارد و حتماً باید از طریق راههای مسالمتآمیز حل شود».
از سوی دیگر، معاون دومای روسیه نیز از دست داشتن «کشوری ثالث» در شعله ور کردن مناقشه قره باغ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان خبر داد. سرگئی ژلزنیاک بدون اشاره به نام کشوری به طور تلویحی با انتشار مطلبی در صفحه فیسپبوک خود نوشت: «کاملاً آشکار است که نیرویی به تشدید مناقشه در قره باغ دامن می زند، نیرویی که به جنگ افروزی در خاورمیانه و آسیای مرکزی و قفقاز علاقه مند است».
معاون دومای روسیه افزود: «جمهوری آذربایجان و ارمنستان نیازی به این تنشها ندارند. تاریکی کوهستانهای منطقه کافی است تا یک گروه مسلح آموزش دیده آشنا با منطقه برای ایجاد درگیری اقدامات تحریک آمیز انجام دهد».
واقعیت آن است، در شرایطی که بیشتر بازیگران منطقهای از جمله ایران و روسیه در رابطه با درگیری میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان تلاشهایی در جهت بازگشت آرامش در دو کشور شروع کردند و اصولاً علاقهای به ایجاد درگیری میان این دو کشور ندارند، دولت ترکیه و شخص رئیس جمهور این کشور بر آتش بر افروخته دامن میزنند.
چرایی حمایتهای علنی و همه جانبه دولت ترکیه از جمهوری آذربایجان در این جنگ دوطرفه موضوعی است که میتوان آن را از دو بعد بررسی کرد؛
۱ ـ رقابت منطقهای ترکیه با روسیه
در این رابطه نخست باید اشاره کرد که روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به منظور ارتقای ظرفیتها و متحد نگه داشتن کشورهای عضو سابق اتحاد به تشکیل سازمان پیمان امنیت جمعی اقدام کرد. در این سازمان، کشورهای نظیر ارمنستان، بلاروس، تاجیکستان، قرقیزستان و… عضویت دارند که در تأمین امنیت به ویژه در بزنگاهها و حملات خارجی همواره چشم امید فراوانی به روسیه دارند.
از همین روی، رهبران این پیمان و روسیه بارها در رابطه با بحران قره باغ تأکید کردهاند که مخالف هر گونه اقدام نظامی برای حل و فصل مناقشه قره باغ هستند و مقامات سیاسی ارمنستان نیز بارها اعلام کردهاند که با توجه به عضویت در این سازمان، به واکنش مناسب و حمایت متحدانشان در این سازمان در مواقع اضطراری امیدوارند.
بنا بر آنچه آمد، به نظر میرسد دولت ترکیه پس از آغاز درگیریهای علنی و جدی با روسیه در ماجرای بحران عراق و سوریه که با سرنگون کردن جنگنده روسی دامنه دار شد، این بار نیز قصد دارد جبهه جدیدی را علیه روسیه باز کند و در حیات خلوت روسیه به رقابت با این کشور بپردازد.
۲- تداوم اندیشه نو. عثمانی گری اردوغان
رئیس جمهور ترکیه بارها در اظهاراتی عجیب به تاریخچه امپراتوری عثمانی اشاره کرده و از علایق خود برای احیای آن دوران پرده برداشته است. برای مثال، پایگاه اینترنتی آذربایجانی «۱ نیوز» در مطلبی به این موضوع پرداخت و به با اشاره به علایق عثمانی گری اردغان نوشت که اردوغان گفته است: «مساجد ما پادگانهای ماست، گنبدهای ما کلاه. خود ماست، گلدستههای ما نیزههای ماست، نماز.گزاران ما، سربازان ما هستند، این ارتش مقدس از دین ما حفاظت میکند».
بر همین مبنا میتوان یکی دیگر از دلایل حمایتهای یکجانبه و تنش زای دولت ترکیه در رابطه با جنگ میان آذربایجان و ارمنستان را مسأله نوعثمانی گری و علایق خیالی و تاریخی اردوغان دانست.
با این تفاسیر، به نظر میرسد، رئیس جمهور ترکیه بدون توجه به آثار و عواقب حمایتهای آشکار و دنباله دار خود از گروههای تروریستی عراق و سوریه که باعث کشته و آواره شدن میلیونها انسان بی گناه شد، این بار نیز در راستای ارضای علایق شخصی خود جان انسانهای بی گناه دیگری را به خطر انداخته است.
گفتنی است، منازعات و اختلافات میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر مسأله قره باغ از سال ۱۹۸۸ آغاز شده و به عبارتی، تاریخی سی ساله دارد که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال این دو کشور حل نشده مانده و بهترین راهکار در این زمینه برای حل اختلاف، ارجاع مسأله به مجامع بین المللی و گفت و گوهای دو طرفه است.
لینک خبر: https://marznews.com/?p=97627
مرزنیوز به نقل از تابناک منابع خبری از حمله جنگندههای ترکیه به مواضعی در شمال عراق خبر دادند.
مرزنیوز به نقل از تابناک «پ.ک.ک» مسئولیت انفجار دیروز دیار بکر که بر اثر آن ۴ نیروی پلیس کشته و ۱۴ تن دیگر زخمی شده بودند را بر عهده گرفت.
مرزنیوز به نقل از تابناک رئیسجمهور ترکیه با اشاره به دستگیری رضا ضراب، تاجر ترک ایرانیالاصل در آمریکا، تأکید کرد که این موضوع ارتباط خاصی با ترکیه ندارد.
اردوغان این اظهارات را پیش از سفر پنج روزه به آمریکا در فرودگاه استانبول بیان داشت.
رضا ضراب، تاجر ترک ایرانیالاصل در خاک آمریکا بهاتهام دور زدن تحریمهای ایران بازداشت شده است.
وی ــ که بههمراه تعدادی دیگر متهم شده است ــ در فلوریدای آمریکا بهاتهام توطئهچینی برای نقل و انتقال صدها میلیونها دلار برای دولت و دیگر نهادهای ایرانی و دور زدن تحریمهای اعمالی ایالات متحده بازداشت شده است.
دادستانهای آمریکایی روز گذشته (دوشنبه) گفتند که کیفرخواستی علیه رضا ضراب ۳۳ساله، بههمراه کاملیا جمشیدی و حسین نجفزاده ــ یک مقام ارشد بانک ملت ایران ــ به دادگاه فدرال منطقه منهتن تسلیم شده است.
ضراب روز شنبه در میامی بازداشت شد و روز دوشنبه در دادگاه حاضر شد، جایی که قاضی دستور بازداشت وی را صادر کرد. جمشیدی و نجفزاده که هر دو ایرانی هستند، هنوز بازداشت نشدهاند.
یکی از وکلای رضا ضراب ــ که با یک ستاره موسیقی ترک بهنام اِبرو گوندش ازدواج کرده است ــ از اظهار نظر فوری در این باره خودداری کرد.
این بازداشت زمانی رخ داد که ایران دو ماه است که در مقابل محدود کردن برنامه هستهای خود از تحریمهای هستهای اعمالی از سوی ایالات متحده و اتحادیه اروپا رهایی یافته است.
ضراب پیشتر زمانی که در اوایل سال ۲۰۱۳ بهمدت دو ماه در ترکیه بازداشت شد، توجه رسانهها را به خود جلب کرده بود.
لینک خبر: https://marznews.com/?p=97487
مرزنیوز به نقل از تابناک
به گزارش «تابناک»، از حدود پنج سال پیش و در پی وقوع انقلاب های عربی در منطقه خاورمیانه، اوضاع در این منطقه وارد مرحله ای جدید شد که مهمترین مشخصه آن، بی ثباتی و ابهام در مسیر و مقصد تحولات بوده است. در این میان، برخی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای درصدد برآمدند ضمن بهره گرفتن از این فضای ابهام آمیز، منافع مدنظر خود را به صورت حداکثری تأمین کنند.
در سطح منطقه، ترکیه و عربستان سعودی در صف مقدم حمایت از گروه های شورشی و تروریستی قرار گرفته و تلاش کردند با براندازی دولت های غیرهمسو با خود، نفوذ منطقه ای خود را به حداکثر ممکن برسانند. همزمان، رژیم اسرائیل نیز با مناسب دیدن فضا، از یک سو با استناد به اوضاع ناآرام خاورمیانه، خواستار حمایت بیشتر آمریکا از خود ـ به عنوان مهمترین متحد منطقه ای واشنگتن ـ شد و از سوی دیگر، هم در موضوع فلسطین و هم موضوع هسته ای ایران، رویکرد تهاجمی اش را شدت بخشید.
در این میان، نکته مشترکی که هر سه این بازیگران را به یکدیگر پیوند داده و می دهد، تقابل با ایران و تلاش برای جلوگیری از توسعه نفوذ جمهوری اسلامی ایران – و در سطحی گسترده تر، محور مقاومت – در سطح منطقه است. این رویکرد به ویژه در میان سعودی ها از زمان درگذشت ملک عبدالله و روی کار آمدن ملک سلمان، تشدید نیز شده و عربستان رویکرد تقابلی خود نسبت به ایران را کاملاً آشکار کرده است.
اما اکنون و با گذشت پنج سال از وقوع این روند جدید در منطقه، ابرهای ابهام تا حدی کنار رفته و اوضاع سر و شکل مشخص تری پیدا کرده است. در موضوع سوریه و عراق، پیشروی های گروه تروریستی داعش و بین المللی شدن تهدید این گروه، غربی ها را به این نتیجه رسانده که باید از اصرار بر براندازی دولت اسد دست برداشته و به راه حلی مرضی الطرفین دست پیدا کنند. در موضوع فلسطین، حمایت بین المللی از تشکیل یک دولت فلسطینی، رژیم اسرائیل را در موضع دفاعی قرار داده و در موضوع ایران نیز حصول توافق هسته ای میان ایران و گروه ۱+۵، چشم انداز قدرت گیری بیش از پیش ایران در منطقه در پرتو رها شدن از قید و بندهای بین المللی را از هر زمان دیگری جدی تری ساخته است.
در این شرایط، سه دولت مذکور که خود را در موضع ضعف دیده و طرح های خود برای تقابل با ایران و نفوذ حداکثری در منطقه را رنگ باخته می بینند، به طور روزافزون در تقابل با رویکرد متحدان غربی خود قرار می گیرند که برای تأمین امنیت در خانه خود هم که شده، خواستار دامن زده شدن بیش از پیش به تنش ها در منطقه نیستند. به نظر می رسد، این اختلاف رویکردها میان متحدان قدیمی، در آینده ای نه چندان دور اوضاع را بر خلاف میل اردوغان، سلمان و نتانیاهو پیش خواهد برد و نشانه های این روند از هم اکنون نیز آشکار شده است.
در مورد ترکیه، دولت رجب طیب اردوغان تا همین چند ماه پیش بر آن بود، با بین المللی کردن هرچه بیشتر بحران سوریه و باز کردن پای قدرت های فرامنطقه ای، به ویژه آمریکا به شکلی جدی تر، به هدف همیشگی خود، یعنی براندازی بشار اسد دست پیدا کند. در همین راستا، آنکارا حتی تا ساقط کردن یک فروند جنگنده روسی در آسمان سوریه نیز پیش رفت؛ اما بلافاصله پس از این اقدام، با هشدار ناتو مواجه شد، مبنی بر اینکه کشورهای سازمان آتلانتیک شمالی، وارد منازعه ای با روسیه نخواهند شد که به سبب ماجراجویی های اردوغان به وجود آمده باشد.
افزون بر این، دولت آنکارا در ماه های اخیر تلاش داشته با سوءاستفاده از بحران پناهجویان، به نوعی از غرب باج خواهی کند و از این راه، مداخله بیشتر غربی ها را خواستار شود؛ اما این سیاست نه تنها تاکنون نتوانسته نتایج مطلوب را برای ترکیه به همراه داشته باشد، بلکه در عمل سبب شده انتقادات رسمی و غیررسمی غربی ها از ترکیه افزایش پیدا کند؛ تا جایی که این روزها اردوغان می گوید، حتی اگر «تنها هم بماند»، از رویکرد خود در قبال سوریه دست برنخواهد داشت؛ موضعی که نشان از واقعیت انزوای ترکیه در موضوع سوریه دارد.
در مورد عربستان، حمایت غرب و به ویژه آمریکا و انگلیس از تجاوز یک سال پیش ائتلاف منطقه ای تحت رهبری سعودی ها به یمن، بر اساس این ارزیابی صورت گرفت که این ائتلاف خواهد توانست به سرعت به اهداف مدنظر دست یافته و – به زعم خود – نفوذ ایران را در همسایگی عربستان از میان ببرد. اما یک سال حملات مستمر ائتلاف به یمن، تاکنون نتوانسته نتیجه ای داشته باشد و از سوی دیگر، حجم بالای جنایات علیه غیرنظامیان، افکار عمومی را علیه سعودی ها بسیج کرده است. در این شرایط، غرب اگر هم بخواهد، امکان و نیز منفعتی در حمایت از سعودی ها نمی بیند. افزون بر این، طرح عربستان برای تشکیل ائتلافی با همکاری ترکیه و دیگر کشورها برای حمله نظامی به سوریه نیز با مخالفت صریح آمریکا مواجه شد.
رژیم اسرائیل نیز اوضاع بهتری ندارد. نتانیاهو پس از سال ها تلاش بی وقفه برای جلوگیری از حصول توافق هسته ای ایران، اکنون ناچار است این توافق را به عنوان یک واقعیت موجود بپذیرد که البته همزمان، با تشدید فشارها برای پذیرش راه حل دیپلماتیک در موضوع فلسطین و خودداری از ادامه تجاوزگری ها علیه فلسطینی ها مواجه است. طی یک سال اخیر، کار برای تل آویو به جایی رسید که اروپایی ها اقدام به تحریم کالاهای ساخته شده در شهرک های صهیونیست نشین سرزمین های اشغالی کردند.
به این ترتیب، اکنون وضعیت برای ترکیه، عربستان و رژیم اسرائیل به گونه ای شده که منافع مشخص آن ها در منطقه، با منافع حامیان فرامنطقه ای ایشان در تضاد است. با وجود این، این سه دولت نه تنها از ماجراجویی و توسعه طلبی منطقه ای خود دست برداشته اند، بلکه بر آن بیش از پیش اصرار می ورزند. تجربه تاریخی به ما می گوید در شرایطی که یک دولت وابسته به غرب در خاورمیانه در چنین شرایط تضادی با قدرت یا قدرت های حامی خود قرار بگیرد و بر تشدید و تداوم این تضاد اصرار داشته باشد، نتیجه چیزی جز سقوط آن دولت وابسته نخواهد بود.
مثال روشن تاریخی در این زمینه، سرنوشت رضا شاه پهلوی است. رضا خان که با حمایت مستقیم قدرت های خارجی (مشخصاً انگلیس) توانسته بود قدرت خود را به عنوان شاه تحکیم بخشد، اندک اندک به این توهم دست یافت که در منطقه خاورمیانه فعال مایشاء است و می تواند بدون توجه به منافع قدرت حامی خود، رویکردهای مدنظر خویش را تدوین کند. نیازی به گفتن نیست که نتیجه اصرار بر این رویکرد تقابلی، سقوط وی در جریان حمله متفقین به ایران در شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی بود.
اکنون نیز آمریکا و انگلیس به عنوان حامیان اصلی سه دولت مذکور، در عمل وارد فاز اختلافات جدی با دولت های وابسته به خود در منطقه شده اند؛ اما تاکنون از علنی کردن این اختلافات و دامن زدن به آن ها خودداری کرده اند، با این امید که وابستگانشان بر سر عقل آمده و قطب نمای خود را با آن ها تنظیم کنند! با وجود این، می توان انتظار داشت که سرنوشت اردوغان، سلمان و نتانیاهو نیز مانند همه رهبران و دولت های وابسته به غرب، سقوط در صورت عدم پذیرش باشد.
لینک خبر: https://marznews.com/?p=97389