چکیده: امپراتوري عثماني در زمان اوج قدرت خود با بسياري از كشورهاي قاره آفريقا روابط سياسي و تجاري گستردهاي داشت، از سال ۱۹۲۳ با تشكيل تركيه جديد به رهبري “مصطفي كمال آتاترك” ارتباطات چنداني ميان اين كشور و كشورهاي قاره آفريقا وجود نداشته و تركيه نقش اندكي كه دركمك به استقلال و به رسميت شناختن آنها بود ايفا نمود.
گردآوري و تدوين: حسين قاسمي(كارشناس ارشد روابط بين الملل)
مقدمه: امپراتوري عثماني در زمان اوج قدرت خود با بسياري از كشورهاي قاره آفريقا روابط سياسي و تجاري گستردهاي داشت، ضمن اينكه حتي تعدادي ازاين كشورها (مصر، سودان، سومالي، جيبوتي، ليبي، الجزاير، تونس و …) بخشي از قلمرو اين امپراتوري را تشكيل ميدادند. اما از سال ۱۹۲۳ با تشكيل تركيه جديد به رهبري “مصطفي كمال آتاترك” ارتباطات چنداني ميان اين كشور و كشورهاي قاره آفريقا وجود نداشته و تركيه نقش اندكي كه دركمك به استقلال و به رسميت شناختن آنها بود ايفا نمود. علت اين رويكرد دليل سادهاي داشت، تركيه در راه اتحاد و برقرار كردن دولت مدرن و سكولار خود در منطقه حساس، با چالشهاي زيادي مواجه بود كه سبب شد چندان از كشورهاي همسايه خود، فراتر نرود.
روابط مجدد با آفريقا:
تركيه كشوري واقع در محل تلاقي قارههاي آسيا، اروپا و آفريقا با مساحتي درحدود ۷۸۰ هزار كيلومتر مربع( تقريباً نصف مساحت ايران) و جمعيتي درحدود ۷۷ ميليون نفر با توليد ناخالص داخلي بيش از ۶۰۰ ميليارد دلار است كه در ۱۹۲۳ از باقيمانده امپراتوري عثماني تشكيل شد.
درسال ۱۹۹۸، پس از وقفهاي ۷۵ ساله، نخست وزير وقت تركيه،” مسعود ايلماز”، سياست درهاي باز به سوي آفريقا را با هدف توسعه پيمانهاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي با كشورهاي آفريقايي اتخاذ كرد. با روي كارآمدن حزب اسلام گرایي عدالت و توسعه درسال ۲۰۰۵ رويكرد جديدي درعرصه سياست خارجي خود نسبت به قاره آفريقا اتخاذ واين سال را”سال آفريقا” نامگذاري مينمايد.
اردوغان، آفريقا را مهمترين منطقه براي همكاري راهبردي كشورش درقرن ۲۱ توصيف مينمايد. اين كشور از سال ۲۰۰۶ عملاً به عنوان شريك راهبردي آفريقا شده و منافع سياسي و تجاري خود را درقالب فعاليتهاي بازرگاني، ديپلماسي، آموزشي ، اجتماعي و انسان دوستانه تعريف و دنبال نموده است .
شايد بتوان يكي از دلايل اصلي اتخاذ اين رويكرد را مخالفت اتحاديه اروپا با الحاق تركيه به آن و حركت براي سرمايهگذاري جديد از خاورميانه وآسياي مركزي به سوي آفريقا عنوان نمود، اما قطعاً نگاه واستراتژيهاي خاص “داود اوغلو” دراين امر تاثير بسزايي دارد.
برخي از اقدامات مهم تركيه درآفريقا:
- افزايش تعداد سفارتخانههاي تركيه از ۱۰ نمايندگي تا قبل از ۲۰۱۰ به۳۴ نمايندگي.
- تأسيس كرسي آفريقا شناسي در دانشگاه آنكارا در ۲۰۰۸.
- برگزاري اجلاس همكاري تركيه- آفريقا باحضور ۴۲ كشور.
- ميزباني نشست كشورهاي كمتر توسعه يافته در ۲۰۰۷ باحضور ۳۳ هيأت آفريقايي و تعهد به اعطاي ۲۰ ميليون دلار كمك به آفريقا.
- كسب عضويت ناظر دراتحاديه آفريقا.
- مشاركت فعال در ۵ عمليات حفظ صلح سازمان ملل درآفريقا.
- گشت زني ناوهاي جنگي تركيه درسواحل سومالي براي مقابله با دزدان دريايي.
- افزايش حجم روابط تجاري به ميزان ۲۰ ميليارد دلار در۲۰۱۳( سه برابر ميزان ۲۰۰۳)
- گسترش حضور شركتهاي خصوصي تركيه درآفريقا (حدود ۴۰۰ شركت تركيه معادل ۵۰۰ ميليون دلار تا ۲۰۱۰).
- فعاليت بنياد حقوق بشر، آزادي وكمكرساني تركيه در ۴۱ كشور آفريقايي.
- فعاليت بنياد آموزشي فتح ا… گولان درآفريقاي جنوبي، اوگاندا، كنيا و تانزانيا.
- اعطاء كمك ۶۰ ميليون دلاري بحران دارفور.
دلايل اهميت حضور تركيه درآفريقا:
اگرچه در مقايسه با حضور كشورهايي چون آمريكا، چين ياهند دراين قاره، (تجارت چينيها بعدازآمريكا و اتحاديه اروپا با اين قاره حدود ۵۵ ميليارد دلار در سال ميباشد درحاليكه بيشترين آمار تجارت تركها حدود۲۰ ميليارد دلار تا۲۰۰۳ ميباشد) نقش تركها قابل توجه نبوده اما اين پديده به دلايل ذيل ازاهميت برخوردار ميباشد:
- ديپلماسي عمومي تركيه درآفريقا برپايه اقدامات انسان دوستانه، برادري و دوستي مبتني بر ارزشهاي اسلامي، عدم وجود مسابقه استعماري و علاقمند به مشاركت درتوسعه آفريقا و نه غارت ثروتهاي آن، بنا شده است. مديريت صحيح و برنامهريزي شده موجب توفيق تركيه درآفريقا شده تا حضور خود را به صورت ملموس و موثر توسعه داده و تصويري مثبت نزد دولتها و ملتهاي آفريقا ترسيم نمايد.
- تجربه موفق تركيه در مدرن نمودن سياست و توسعه اقتصادي خود ميتواند، برخلاف چين و هند، به الگويي منطقيتر و دست يافتنيتر براي تقليدكشورهاي اين قاره قلمداد شود.
- فراهم نمودن فرصت به كشورهاي آفريقايي جهت تأمين سرمايهگذاري خارجي و تنوع بخشيدن به آن به منظور عدم وابستگي بيشتر به آمريكا، فرانسه، چين ، هند ، انگلستان و ساير بازيگران خارجي.
۴- قاره آفريقا مقصدي دائمي براي كالاهاي صادراتي تركيه است. تسخير بازار مصرف چشم گير اين كشورها زمينه افزايش قدرت مانور ديپلماتيك متنوعتر به اين كشور را فراهم مي آورد.
آنچه كه در اين بين قابل تأمل ميباشد اينكه عليرغم گذشت سه دهه از عمر جمهوري اسلامي ايران، يكي از محورهاي سياست خارجي كشورمان توسعه روابط با آفريقا بوده ليكن به دلايل متعدد ازجمله مشكلات درون ساختار و عدم وجود اجتماع ملي توفيقات ايران اسلامي در مقايسه با دست آوردهاي تركيه بسيار ناچيز بوده است.