«ولادیمیر پوتین» در ابتدای دوره تازه ریاست جمهوری با اقدام همتای آمریکایی خود در خروج از برجام مواجه شد؛ رخدادی که آزمونی جدی برای سیاست خارجی عملگرایانه مسکو به شمار می آید.
مرزنیوز به نقل از ایرنا: رییس جمهوری روسیه اواخر هفته گذشته در نشست خبری مشترک با رییس جمهوری فرانسه که درحاشیه همایش بین المللی اقتصادی سن پترزبورگ برگزار شد، پیامدهای لغو برجام را ناگوار خواند و در زمینه وضع تحریم های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران هشدار داد هر گونه محدودیت باید از سوی شورای امنیت سازمان ملل اعمال شود و بقیه اقدامات خارج از این چارچوب غیرقانونی است.
روسیه به عنوان یکی از اعضای گروه ۱+۵ و متحد منطقه ای ایران در عرصه هایی چون سوریه، یکی از بازیگران مهم صحنه تقابل تهران- واشنگتن به شمار می آید. پس از تصمیم «دونالد ترامپ» به خروج آمریکا از توافق هسته ای، روس ها به مخالفت با این عمل پرداخته و تداوم پایبندی خود را به مفاد برجام اعلام داشتند.
در سوی مقابل، ایران خواستار اقدام موثر پنج کشور حاضر در توافق هسته ای برای عمل به تعهدات و مقابله با تحریم های غیرقانونی آمریکا شده است. از دید بسیاری ناظران، روابط خاص مسکو و تهران و امضای روس ها پای توافق هسته ای آزمونی جدی را در ابتدای چهارمین دوره ریاست جمهوری پوتین پیش روی کرملین قرار داده است.
پوتین که در انتخابات مارس ۲۰۱۸ ( اسفندماه ۹۶) توانست با کسسب حدود ۷۷ درصد آرا برای چهارمین بار به ریاست جمهوری روسیه دست یابد، در اواسط اردیبهشت ماه مراسم تحلیف خود را به جای آورد.
وی در این مراسم گفت وضعیت کنونی یک نقطه عطف برای روسیه و دوران تغییرات پرتلاطم در سراسر جهان است که نمی توان با اختلاف، بی تفاوتی و آسوده خاطر از آن گذشت.این تغییرات پرتلاطم شاید زودتر از آنچه پوتین می اندیشید با اقدام ترامپ رقم خورد تا جایی که طی هفته های گذشته برجام به اصلی ترین موضوع رایزنی های سیاسی رهبران قدرت های بین المللی تبدیل شده و سرنوشت توافق هسته ای مورد توجه جامعه جهانی قرار گرفته است.
با وجود تلاش اروپایی ها برای چاره اندیشی به منظور حفظ برجام، نقاط اشتراکی میان دیدگاه آمریکا و کشورهای اروپایی در زمینه تحولات خاورمیانه و نیز فعالیت های موشکی و دفاعی ایران وجود دارد و این در حالی است که روس ها ضمن درکِ بهتر رویکردهای تهران، نگاهی متفاوت به اهداف و سیاست های منطقه ای ایران دارند. همین موضوع نیز نوع واکنش روسیه به پیمان شکنی آمریکا در برجام را زیر ذره بین تحلیلگران و ناظران مسائل بین المللی قرار داده است.
پوتین از اواخر دهه ۹۰ میلادی در عالی ترین مناصب سیاسی روسیه قرار گرفته است. وی در سال ۱۹۹۹ کفیل نخست وزیر و یک سال بعد به عنوان دومین رییس جمهوری روسیه پس از «بوریس یلتسین» انتخاب شد. پوتین تا سال ۲۰۰۸ دو دوره پیاپی ریاست جمهوری را به پایان رساند و سپس جای خود را با «دیمیتری مدودف» نخست وزیر معاوضه کرد.
وی پس از گذراندن دوره محدودیت قانونی که مانع ریاست جمهوری برای بیش از دو دوره می شد بار دیگر در رقابت های انتخاباتی حاضر شد و در سال ۲۰۱۲ برای سومین بار بر جایگاه عالی ترین مقام اجرایی روسیه تکیه زد. برای بسیاری دوره نخست ریاست جمهوری پوتین دوره عبور از بحران ها و دستیابی به ثبات بود.
وی چالش های پرشمار اقتصاد روسیه را مدیریت کرد تا جایی که این کشور سال های پیاپی توانست رشد نزدیک به هفت درصدی را حفظ کند. به این ترتیب پوتین روسیه بحران زده را سمت به روسیه ای ثروتمند پیش برد.
روسیه هر چند در سال های پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی راهبرد مقابله با گسترش ناتو به سوی شرق را دنبال کرده است اما اوج موفقیت هماوردی با رقبای اروپایی و آمریکا مربوط به سومین دوره ریاست جمهوری پوتین است؛ زمانی که رییس جمهوری روسیه در بحران سال ۲۰۱۴ اوکراین حاضر به عقب نشینی در برابر غرب نشد و با وجود تهدیدات گوناگون و اعمال تحریم های اقتصادی، شبه جزیره کریمه را به خاک گسترده ترین کشور جهان منضم ساخت.
گسترش انتقادات از رهبران کرملین طی سال های اخیر و افزایش مطالبات سیاسی و اجتماعی منتقدان و مخالفانی که پوتین و همراهانش را اقتدارگرا قلمداد می کنند سبب شده تا صاحبنظران مسائل روسیه بر وجود چالش های داخلی بالقوه در دوره چهارم ریاست جمهوری وی انگشت بگذراند. ضمن اینکه مشکلات روسیه در صادرات نفت و گاز از جمله نگرانی های زمامداران این کشور است.
در حوزه سیاست خارجی نیز روسیه برای تحکیم منزلت خود مسائل گوناگونی را پیش رو دارد از جمله پیشبرد رقابت با اقتصادهای برتر، تثبیت موقعیت در مناطق پیرامونی به ویژه آسیای مرکزی، قفقاز، خاورمیانه و شرق اروپا و نیز ادامه مسابقه قدرت در سطح اول بین المللی تا امیدها به بازیابی جایگاه ابرقدرتی را زنده نگاه دارد.
در این شرایط، توانمندی مسکو در اجرای تعهدات برجامی و نحوه مقابله با یکجانبه گرایی آمریکا مرکز توجه بسیاری قرار گرفته و عرصه یا به بیانی چالشی گریزناپذیر را برای اثبات قدرت و اعتبار مسکو در معادلات و تحولات جهانی به وجود آورده است؛ تعهدی که عملگرایی رییس جمهوری روسیه را به شکلی جدی می آزماید.