اهالی مناطق سیل زده استان گلستان به ویژه ترکمن ها این روزها خود را خوب نشان دادند؛ در صبر و پایداری مقابل مصایب و تلاش و مهمتر از همه ادب و در یک جمله می توان خلاصه کرد؛ اوج زیبایی ها در یک مصیبت.
به گزارش مرزنیوز و به نقل از ایرنا؛ در شرایطی که در برابر مصیبت هایی مانند سیل و زلزله بی تابی و بی قراری انسان را عصبی و پرخاشگر می کند، اهالی مناطق سیل زده گلستان الگویی از صبر و استقامت و متانت را به نمایش گذاشتند، تا جایی که رئیس جمهوری نیز در سفر روز چهارشنبه گذشته خود به استان نتوانست از آن همه مهربانی و صبر اهالی منطقه عبور کند و چیزی نگوید.
در روزهای گذشته و در اوج بحران سیل در استان گلستان به عنوان خبرنگار در جمع نیروهای امدادی و مردمی حاضر شدم و لحظه به لحظه با قدم ها و نفس های مردمی که بدون آه و ناله با همه امکانات خود به صحنه آمده و خود را به آب می زدند، هم گام شدم.
در آق قلا با جوان پرشوری به نام مهران آشنا شدم که تمام آشنایی ما به همان ۲ – ۳ ساعتی که در شهر بودیم خلاصه شد. او که دقیقا ۳ شبانه روز نخوابیده بود، در لحظه چند کار انجام می داد و در حالی که با نیروهای امدادی اعم از هلال احمر و سپاه و ارتش همکاری می کرد، در کار اطلاع رسانی نیز با خبرنگاران همراه بود و از هر کمکی که از دستش بر می آمد دریغ نمی کرد، تا جایی که روز یکشنبه تا نزدیکی منطقه ای از شهر که ارتفاع آب در آن به حدود ۲ متر رسیده بود، با ما همراه شد.
فشار کار و اضطراب از خسارات بیشتر، برخی اوقات موجب بحث و مجادله و بگو مگو می شد اما در نهایت همه می دانستند که هر دوطرف مجادله به دنبال خدمت رسانی است، حتی زمانی که این فشارها به انتقاد از دولت و دستگاه ها می کشید، با ادب توامان بود و حفظ حرمت ها !
آن روز کمتر جوانی را دیدم که بیکار باشد، هر کس هر کاری از دستش بر می آمد، دریغ نمی کرد و از هر کس که با او صحبت می کردم ، این حضورش را وظیفه انسانی اش عنوان می کرد.
در خیابان امام خمینی (ره) آق قلا جوان هایی بودند که همراه با نیروهای امدادی تا کمر در آب بسته های نان و غذا به خانه ها می رساندند و مجید از همکاران ایرنا مرکز گلستان در حالت عدم تعادل بر روی کامیونت از این لحظه ها تصویر بر می داشت.
روز دوشنبه هم با اکبر عکاس ایرنا به سمت گمیشان رفتیم. آنجا هم با همه مصیبتی که از زمین و زمانش موج می زد، زیبایی دیدیم و اکبر تمام تلاشش را می کرد تا این صحنه ها را به تصویر بکشد و در این راه خود را به آب و گل می زد.
هنگام ظهر قایقران هایی که سرتاپا گل آلود بودند ما را شرمنده کردند؛ آنجا که بسته های غذای خود را برای ما آوردند و اصرار داشتند که برداریم، درحالی که هر کدام فقط یک بسته غذا دریافت کرده بود!
آن روز از همه صنفی آدم می دیدی که مشغول مشق فداکاری و ایثار است. پیرمرد ترکمنی که می گفت، آمده ایم به کمک همنوعانمان و این یک وظیفه شرعی و انسانی است، یا پسر ۱۵ ساله ای که ۳ شب پشت سرهم نخوابیده بود و نشسته پشت یک نیسان در برابر سوالاتمان فقط لبخند تحویل داد.
لحظه های زیبا و شیرین، زمانی که یک راننده لودر اصفهانی ما را از لب جاده تا نقطه ای که مردم سرگرم ایجاد یک سیل بند در ۲۰۰ متری عمق منطقه در داخل آب بودند، رساند، قابل فراموشی نیست.
او تا لحظه ای که با لودرش کیسه های شن و گل را به نیروهایی برساند که از جاده، فاصله ای نزدیک به ۵۰۰ متر داشتند، با جوان های ترکمن شوخی می کرد و می خندیدند و در آبی که هر لحظه در روز دوشنبه بالا می آمد، می تاختند.
جوانان گرگانی هم خوب است گفته شود حماسه آفریدند، برای کمک به هم استانی هایشان و در این راه برخی هاشان در آن آب های خروشان چون شمع سوختند.
آن روزها بچه های هلال احمر ، دستگاههای اجرایی، نیروهای سپاه و ارتش همه در کنار و دوشادوش اهالی منطقه برای کمک رسانی حاضر بودند و اکنون هم هستند، برخی هاشان را به چشم دیدیم و برخی را هم شنیدیم؛ برخی از آنها از بابلسر و بهشهر آمده بودند و بچه های تهران و ارومیه هم در میانشان بودند.
امین یکی از بچه های گرگان که از روز اول در حال امداد رسانی بود، یک لحظه هم در قدم گذاشتن در این راه درنگ نکرد و می گفت، اهالی آق قلا و گمیشان و روستاهای سیل زده همه خواهران و برادرانمان هستند و درد و رنج آنان، آرام و قرار از ما گرفته است.
باید اعتراف کنم، دکتر روحانی رئیس جمهور در بیان مشاهدات و بازدیدهایش از منطقه سیل زده، بهترین توصیف را داشت، آنجا که گفت ‘برای تحیت، همدلی و همدردی به میان مردم با صفای گلستان آمده ایم و در برابر غیرت، روحیه و مهربانی مردم استان گلستان تواضع می کنیم.’
همه اهالی گلستان این روزها همدلی و یکدلی را به خوبی معنا کردند و زیبایی ها آفریدند ؛ شیعه و سنی ، ترکمن و فارس و کرد و ترک ، همه با هم بودند و هستند و خدا کند همیشه اینگونه باشد و باز خدا کند سیل زدگان را با رنج هایشان فراموش نکنیم.