‘جام جهانی؛ فرصت گفت و گو برای صلح’ ، ‘مشکلات سیاست ارزی’، ‘ملاقات تاریخی سنگ «اون» بعد از سنگاپور!’، و ‘بهترین زمان تنش زدایی’ از جمله عناوین مقالات و مطالب برگزیده ای است که روز پنجشنبه در صفحه ایرنا مقاله منتشر شد.
مرزنیوز به نقل از ایرنا:** جام جهانی؛ فرصت گفت و گو برای صلح
مسابقات جام جهانی فوتبال یکی از شناخته شده ترین مؤلفههای زندگی جهان وطنانه امروز ما است. المپیک و مسابقات جام جهانی به عنوان آیینی جهانی این توانایی را دارند تا نماد یا نشانهای بارز و همگانی از «موقعیت زیست جهان وطنانه» همه ملتها باشد. آیین فرهنگی جام جهانی زبان یا مجموعه گستردهای از دالها و نشانههایی است که ما از طریق آن با یکدیگر در درون ملتها و میان ملتها سخن میگوییم.
ظاهر این زبان ساده است؛ مسابقه. همه ملتها و تیمهای ورزشیشان در این آیین جهانی شرکت میکنند تا از طریق نوعی رقابت انسانی، اخلاقی، مسالمت جویانه و قاعدهمند، تواناییهای انسانی خود را ارتقا داده و جهانی در صلح و آرامش را شکل دهند. تشکیل «جامعه صلح» از طریق «رقابت دوستانه» مهمترین وجه این جشنها یا آیینهای فرهنگی و ورزشی است.
اکنون که ما مردم ایران یکی از شرکت کنندگان در جام جهانی هستیم، فرصت اجتماعی و بینالمللی در اختیار داریم تا نشان دهیم در این لحظه تاریخ، برای «صلح و دوستی جهانی» مبارزه میکنیم و تاریخ چند هزار ساله این کشور نیز بیان کننده این است که همواره همنشینی با فرهنگها، ملتها و جوامع مختلف را بر جنگ و رقابت منفی ترجیح داده است.
ما اگرچه در تاریخ چند هزار سالهمان بیش از ۱۳۰۰ سال یکی از امپراطوریهای بزرگ جهانی بودهایم، اما تاریخ ما گواهی است از همنشینی، صلح و مدارا و تسامح در برابر فرهنگها، ملتها و گروهها با زبانها، دینها، نژادها و ویژگیهای متفاوت و متضاد.
** مشکلات سیاست ارزی
میدانیم که یکی از اهداف اصلی دولت از اجرای سیاست جدید ارزی، جلوگیری از فرار سرمایه بود که تهدیدی جدی بهشمار میآمد. با مجاز بودن صادرکنندگان به بازگرداندن ارز حاصل از صادرات خود و فروش آن در بازار به قیمتهای توافقی، این هدف نیز برآورده میشود؛ ضمن آنکه انگیزه صادرکنندگان برای دور زدن این قانون از طریق «کم اظهاری» محمولههای صادراتی یا صادرات با کارت های بازرگانی یک بار مصرف نیز به شدت کاهش مییابد.
کسانی که محروم کردن بعضی از متقاضیان از ارز ۴ هزار ۲۰۰ تومانی و وادار کردن آنها به خرید ارز گران تر را ناعادلانه میدانند، باید توجه کنند که متقاضیان ارز آزاد مورد بحث ما، خواستار ارز برای واردات کالاها و خدماتی هستند که «غیرضروری» تشخیص داده شدهاند و دلیلی ندارد که ذخایر محدود ارزی با یارانه در اختیار آنها قرار گیرد و همان طور که پیشتر گفته شد، برخی از متقاضیان ارز آزاد نیز کسانی هستند که خریدهای کوچک (یا تعهدات عاجل) دارند که انتظار در صف ارز ترجیحی را توجیه نمیکند و به میل خود از خیر ارز یارانهای گذشتهاند.
سیاست ارزی جدید دولت، هنگامی که شرایط ملتهب اقتصاد کشور را به یاد بیاوریم، سیاستی بجا و اجتناب ناپذیر بود. اما این سیاست جزئیات بسیاری را نادیده گرفت که البته برخی از آنها به تدریج اصلاح شدند. این اصلاحات باید ادامه یابند و مشکلاتی که سیاست جدید در عمل برای فعالان تجارت خارجی و نیز تولیدکنندگان به وجود آورده برطرف شوند.
** ملاقات تاریخی سنگ «اون» بعد از سنگاپور!
عنوانی که برای دیدار رئیس جمهوری آمریکا و رهبر کره شمالی معمولا در رسانه ها به کار رفته «یک دیدار تاریخی» است که تاریخی بودن این دیدار هم به سه دلیل است؛ نخست اینکه پس از جنگ کره تا کنون معمولا دیداری در این سطح بین رهبران کره شمالی و آمریکا اتفاق نیفتاده است. دوم اینکه، این دیدار در شرایطی اتفاق میافتاد که تا چندی پیش دو کشور تا آستانه یک جنگ هم پیش رفتند و حتی به عنوان دلیل سوم هم باید گفت که دو کشور درباره یک موضوع بسیار حساس به نام مسائل هستهای کره شمالی گفت وگو و مذاکره کردند.
«نوذر شفیعی» استاد دانشگاه معتقد است؛ دو کشور در یک مسیر بسیار مهم گام برداشتند ولی در اینکه آیا این مسیر را می توانند به سلامت طی کنند، تردیدهای زیادی وجود دارد.
در این میان تنها سناریوی مثبتی که میتوان در مورد کره شمالی تصور کرد اینکه شاید به دلیل اینکه در شرایط کنونی تحت فشار است و ممکن است وضع تحریمهای بیشتر به فشار مضاعف برای این کشور تبدیل شود و در مجموع شرایط ناگواری را برای این کشور به همراه بیاورد، ناچار است که مصلحتا وارد تعامل و گفت وگو با آمریکا شود که بتواند حداقل برای مدت زمان یکی، دو سال خرید وقت کند. شاید در این فرایند دو ساله گشایش های جدیدی پیش روی کشور باز بشود.
** بهترین زمان تنش زدایی
پس از کوچ ژئوپولتیک ایالات متحده به شرق آسیا به سبب پیشگیری از اوج گیری اقتصادی چین، متحدان این کشور در منطقه غرب آسیا خلأ حمایتی واشنگتن را به وضوح درک کردند. از این رو رژیم اسراییل و عربستان سعودی با پیگیری دو برنامه کاملا متفاوت سعی در مجاب کردن واشنگتن در بازبینی در سیاست مبتنی بر تغییر ژئوپولتیک آسیایی کردند.
رژیم اسراییل در دوره ریاست جمهوری «باراک اوباما» تاحدودی زیادی برنامههای منطقهای ایالات متحده را به چالش کشید و با عدم ورود حداکثری به مناقشات نظامی سبب عدم توفیق واشنگتن در نیل به اهداف خود در مقابل جبهه مقاومت شد. این روند که عدم حمایت رژیم اسراییل از منافع منطقهای آمریکا را به مثابه اعتراض به تغییر ژئوپولتیک ایالات متحده در پی داشت نهایتا در هفته انتهایی سردمداری اوباما بر کاخ سفید به صدور نخستین قطعنامه شورای امنیت بعد از ٣٧ سال علیه رژیم اسراییل یعنی قطعنامه ٢٣٣٤ ختم شد.
در سناریوی سعودی، ایران به عنوان تهدید معرفی شده بود اما تهران فاقد پارامترهای مورد نیاز جهت تبدیل به تهدید منطقهای برای ریاض بود. عربستان سعودی را نمی توان یک کشور بحران ساز کلان برای ایران در نظر گرفت و با نگاهی واقع بینانه باید اذعان داشت سعودی، پیش از آنکه گرانیگاه جبهه مقابل ایران در خاورمیانه باشد، در واقع یک متغیر پاندولی میان ایران و رژیم اسراییل است که هم اکنون در جبهه مقابل ایران قرار گرفته است.