پدر جغرافیای سیاسی درباره مفهوم سر حد می نویسد: «نزد برخی ملت ها سر حد خطی بود در فضا که می بایستی حفظ و نگهداری می شد. مفهوم فرانسوی «سر حد طبیعی» شاید بهترین جلوه دهنده این برخورد باشد. نزد دیگر ملت ها سر حد یک منطقه پیرامونی بود که دگرگونی اجتماعی و اقتصادی پدیدآورنده یک ملت را سبب می شد و به زیستن آن ملت یاری می داد.»
گلانسر هم در تعریف سر حد آورده است که: «سر حد یک ناحیه است اما سر حد همیشه ناحیه جدا کننده دو یا چند کشور نبوده است بلکه به معنای اولیه کلمه برای فضای داخلی کشورها که دولت ها آن را کاملاً اشغال کرده اند بیشتر به کار می رود».
خانم میرحیدر نیز معتقد است که در گذشته مفهوم مرز با آنچه که امروزه از آن برداشت می شود تفاوت داشته است. در آن زمان سر حد به منطقه پهناوری که حد فاصل دو امپراتوری بود، گفته می شد. این گونه مناطق معمولا به طور تصادفی به وجود می آمدند و تصمیم و موافقت قبلی حکومت ها مبنای تشکیل آنها نبود. معمولاً سر حد به معنای آخرین حد پیشروی یک امپراطوری در نواحی اطراف خود بوده است.
به نظر پیروز مجتهدزاده نیز سر حد در زمان های قدیم، «به منطقه تماس میان دو نهاد دارای موجودیت که از نظر اجتماعی و سیاسی یکپارچه بودند اطلاق می شد و هر سرحدی دو نهایت را نشان می داد. می توان با اطمینان خاطر، سرحد را به عنوان شاخص حدود بیرونی قدرت و نفوذ یک حکومت و یا نشانه لبه های فشار سیاسی یک قدرت در مقابل دیگری توصیف کرد.»
در جهان کهن، بهترین مناطق سرحدی را می توان بین دو امپراطوری ایران و روم یافت. به طوری که ساسانیان دولت حیره در بین النهرین و رومیان دولت غسان در شامات را به عنوان منطقه سرحدی خود با طرف مقابل تاسیس کردند.
منطقه سرحدی، در طی زمان بر حسب مکان، مفاهیم گوناگونی را القا می کرده است.
برای نمونه، در تاریخ ایران باستان، از کشورهای مرزبان نام برده شده است. این کشورها با گرفتن باج از حکومت مرکزی به نگهبانی مرزهای امپراتوری می پرداختند، ولی چون اغلب به دلیل دوری از مرکز، خود مختار بودند، از قدرت خود سوء استفاده کرده و دو دولت مجاور را بر ضد یکدیگر تحریک می کردند. در امپراطوری های چین و روم، سر حدات به منظور حفاظت امپراطوری از حملات اقوام وحشی تاسیس می شوند. دیوار چین نیز به ویژه برای چنین هدفی ساخته شده است. در اروپای قرون وسطی زمانی که فئودالیسم همه گیر شده بود، مناطق سرحدی پیوسته در تغییر و تحول بودند، چون امپراطوری ها سرزمین و مردم ساکن آن را جزو اموال خود می دانستند و هر زمان که اراده می کردند، آنها را می فروختند و هر گاه به عنوان ارث به فرزندان آنها می رسید با تقسیم آن مرزهای جدیدی تعیین می کردند. در قاره آمریکا، هنگامی که اروپاییان برای اشغال سرزمین از خاور به باختر آن پیشروی می کردند، منطقه ای که جلوی آخرین حد پیشروی آنان قرار می گرفت و خالی از سکنه بود، سرحد خوانده می شد، امروز انگلیسی زبانان این اصطلاح را درباره اقیانوس ها، قطب جنوب و فضای نا محدود به کار می برند. در ایران آیین سرحدداری در دوره صفویان به آیین مرزداری تبدیل شد که در آن حکومت مرزداری به وجود آمد، مانند مرزداری بحرین کرانه ای. اما در این دوره تلاشی برای تقویت ساختاری و حقوقی این آین باستانی که بتواند پاسخگوی مقتضیات زمان باشد و چگونگی حقوقی روابط میان مرکز و پیرامون قدرت سیاسی را بر اصول مشخص و پایداری تعیین کند، به عمل نیامد.
منبع: کتاب جغرافیای مرز با تاکید بر مرزهای ایران
به گزینی: الناز قنبری