پژوهشگر مطالعات استراتژیک معتقد است در حال حاضر با چالش میدان مشترک گازی «آرش» به عنوان یک مسئله مهم بین ایران، عربستان و کویت مواجهیم که در گذشته نیز تنشهایی را به دنبال داشته و اخیراً هم چالشهای را ایجاد کرده است. آغاز این مناقشه به دهه ۱۹۶۰ باز میگردد که بر سر تعیین مرز آبی این کشورها ایجاد شد، اما در سال ۲۰۰۰ کویتیها و سعودیها یک توافق مرز دریایی با هم امضا و مسئله را حل کردند، اما چنین توافقی تاکنون با ایران صورت نگرفته است. بنابراین باید پیش از هر مسئلهای از مسیر دیپلماسی و سیاستورزی این مسیر را پیش ببریم و قرارداد یا تفاهمی با این کشورها برای تعیین خطوط مرزی و حل و فصل مناقشهای که وجود دارد، منعقد کنیم. باید وزارت امور خارجه و وزارت نفت در این خصوص همکاری ویژهای با یکدیگر داشته باشند و برای حل و فصل این موضوع تلاش کنند.
فرشاد عادل، پژوهشگر مطالعات استراتژیک در خصوص مسائل مربوط به میدان گازی مشترک «آرش» و نگاه ژئوپلتیک نسبت به مقوله انرژی به «جوان» میگوید: «کشور کویت به رغم نفتخیز بودن، به لحاظ وجود ذخایر گاز ممکن است کشور مهمی به حساب نیاید، زیرا دارای ذخایر متوسطی است و از سال ۲۰۰۸ به بعد یک واردکننده خالص این منبع انرژی (گاز) بوده است. تأمین نشدن زیرساختهای مربوط به گاز به دلیل چالشهای زمینشناسی و مسائل حقوقی موجب شده است موانعی برای کشور کویت برای گسترش تولید گاز طبیعی وجود داشته باشد، به همین دلیل این کشور نیاز فزایندهای به منابع گاز طبیعی خارجی دارد، یعنی برای تأمین نیازهای داخلی خود در حیطههای نیروگاههای برق، نمک زدایی از آب و دستگاههای آب شیرین کن و تأمین سوخت پتروشیمیها به واردات گاز نیاز دارد و توجه به این مسئله از این حیث برای ما حائز اهمیت است.»
وی میافزاید: «ایران کشوری است که روی ۱۸درصد از ذخایر گاز طبیعی جهان قرار دارد و با توجه به نزدیکی موقعیت جغرافیایی ایران به کشور کویت، این پتانسیل برای ایران وجود دارد که به عنوان یکی از تأمینکنندههای اصلی گاز کشور کویت به شمار آید و به لحاظ منطقهای نیز این مسئله درست بوده است، اما به دلایل مختلف از قبیل تنشهای به وجود آمده که بیشتر با عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس بوده، این اتفاق تا به امروز رخ نداده است، به رغم اینکه در اوایل هزاره جدید و در سال ۲۰۰۰ کویت و بحرین، مذاکراتی را با ایران به منظور عقد قراردادی ۲۵ساله برای تأمین گاز این دو کشور از طریق خط لوله انجام داده بودند، اما به دلیل بروز اختلافات مسائل فنی و هزینهای، این مذاکرات به نتیجه نینجامید. در سال ۲۰۰۵ ایران و کویت تفاهمنامهای را به جهت تأمین ۳ میلیارد مترمکعب گاز در سال امضا کردند که به دلیل بروز اختلافات بر سر فرمول قیمتگذاری با حصول نتیجه همراه نبود و در سال ۲۰۱۰ هم بحثهایی مطرح بود که هیچ یک به نتیجه مطلوب نرسید، بنابراین پیش از این باید نگاه دقیقی نسبت به کشور کویت داشته باشیم، چراکه به جای اینکه چنین چالشی برای ما ایجاد کند میتواند به یک واردکننده انرژی از ایران تبدیل شود، یعنی اگر قرارداد ۲۵ ساله را با کویتیها یا بحرینیها منعقد کرده بودیم، اهرم فشاری بود که میتوانستیم در شرایط کنونی از آن استفاده کنیم.»
عادل تصریح میکند: «باید نگاهمان را نسبت به این مسائل و چالشهایی که در منابع انرژی مشترک با کشورهای مختلف همسایه وجود دارد، گسترش دهیم و در ۲۸ میدان مشترک، استخراج انرژی را به حد مطلوب برسانیم. در پارس جنوبی به عنوان یکی از بزرگترین این میدانها با چالشهایی مواجه هستیم، به طوری که با توجه به سرمایهگذاری بیشتر طرف قطری و به دلیل استخراج بیشتری که آنها از میدان مشترک پارس جنوبی دارند، برداشت گاز با سرعت بالایی انجام میشود و شیب آن به سمت قطریهاست و اینگونه است که فشار گاز در سمت گنبد ایران در آن میدان کاهش یافته است و با این چالش مواجه شدهایم و باید سرمایهگذاری خارجی را به سمت میادین مشترک با کشورهای همسایه توسعه بخشیم، زیرا به دلایل مختلفی ممکن است توانایی فنی لازم آن را نداشته باشیم و با چالشهایی روبهرو شویم و رفع این چالشها به همکاریهای بینالمللی نیاز دارد، بنابراین، این مهم میتواند به زمینهای برای همکاریهای مشترک تبدیل شود، یعنی باید هرچه سریعتر از میادین گازی مشترکی به نحو مطلوب بهرهبرداری کنیم.»
عادل میگوید: «از طرفی شرکتهای مختلفی در میان شرکای شرقی نظیر چینیها و روسها وجود دارند که میتوانند در این زمینه به ما کمک کنند و باید نگاهمان به سمتی باشد که بتوانیم از این پتانسیلها استفاده کنیم، به طوری که با استفاده از مذاکرات حساب شده و تدوین نگاه و استراتژی دقیق با این کشورها و شرکتهای حوزه نفت و گاز که میتوانند در سرمایهگذاری کمک کنند، سیاست خارجی را به جدیت پیگیری کنیم، چراکه مسئله منطقی است که اگر دارای شرکایی هستیم و بنای همکاریهای اقتصادی، سیاسی و… با آنها داریم باید این همکاریها به طور ملموس خود را در مسائل اینچنینی مانند بحث انرژی نشان دهد. هر اندازه هم ادعا کنیم و به مردم بگوییم که در حال شراکت و همکاری با کشورهایی هستیم که میتوانند شرقی و غربی باشند (که در حال حاضر منظور ما کشورهای شرقی نظیر چین و روسیه است) و روی این مسئله مانور دهیم تا زمانی که نتایج ملموس را شاهد نباشیم و نتوانیم جاذبهای را برای ورود و سرمایهگذاری این کشورها در زیرساختهای انرژی ایجاد کنیم، این همکاریها ممکن است آن طور که باید مهم تلقی نشوند و نگرش صحیحی هم در این رابطه به وجود نیاید، بنابراین باید ثمره این همکاریها را در بستری به صورت عملی و محسوس شاهد باشیم و زیرساختهای انرژی یکی از مهمترین مواردی است که میتواند به ما کمک کند.»
این کارشناس مسائل راهبردی میگوید: «به واسطه روابط ایران و چین و ارتباطی که میان چین و عربستان وجود دارد و علاقه چین برای ورود به منطقه غرب آسیا و همچنین نیاز به دریافت انرژی از این منطقه، به نظر میرسد چین یک گزینه مناسب برای شکل دادن به همکاریهای مشترک و ایجاد شرایطی است که بتواند همکاری خود را با ایران شکل دهد و با هوشمندی باید از ظرفیتها و پتانسیلهای چین برای برداشت از منابع انرژی مشترک با کشورهای همسایه استفاده کنیم، چراکه کشورهای همسایه به دلیل دارا نبودن بسیاری از چالشها مانند تحریم، در زیرساختهای انرژی سرمایهگذاریهای عظیمی را انجام میدهند و شاید وضعیت آنها در حوزه برداشت و فرآوری انرژی مطلوب به نظر برسد. ایران هم به رغم مواجهه با انواع چالشها و مشکلات ناشی از تحریمها با تلاش خود توانسته است کارهایی را به ثمر برساند، اما برای اینکه بتواند به بهترین نحو از این نعمت خدادادی استفاده کند به بکارگیری فناوریهای روز نیاز دارد و این فناوریها هم به تأمین سرمایه نیازمند است که میتوان این مهم را از طریق همکاری با کشورهای قدرتمند نظیر چین به عنوان یکی از مهمترین کشورها در بحث فناوری، استخراج و پالایش انرژی دنبال کند.»
وی میافزاید: «از سوی دیگر به لحاظ سیاسی ورود چین به میدان آرش برای کمک به ایران برای برخورداری از منافع این میدان، میتواند با کارکرد خوبی همراه باشد و ما نیز میتوانیم همکاریهای خوبی را با چینیها داشته باشیم و به واسطه همکاری بین چین و عربستان این امکان وجود دارد که با ورود چین به یک راهحل بینابینی دست پیدا کرده و به نحوی تدبیر کنیم که منافع هر سه کشور مؤثر در میدان گازی آرش و همچنین چین تأمین شود.»
وی خاطرنشان میکند: «نگاه چین به ایران یک نگاه ویژهای است، از این حیث که چین یک کشور بزرگ مصرف کننده انرژی محسوب میشود و منابع انرژی را در دست خود ندارد و نیاز دارد تا این منابع را از روسیه و منطقه غرب آسیا تأمین کند و برنامهریزیهایی نیز در این زمینه با روسیه، عربستان و کشورهای مختلف غرب آسیا ترتیب داده و قراردادهای طولانی مدت را به دلیل تأمین انرژی منعقد کرده است و ایران نیز میتواند در این بازار سهمی داشته باشد. با توجه به اینکه ایران از منابع نفت و گاز برخوردار است و در دنیا رتبه اول را دارد، میتواند جایگاه خود را به خوبی بشناسد و دست برتر را در منطقه داشته باشد و منابع انرژی کشور میتواند عنصری برای افزایش قدرت منطقهای و بینالمللی ایران باشد و این منافع میتواند در قالب یک تفاهم و توافق دو جانبه برد- برد با طرف چینی شکل بگیرد، اما در این راستا نیاز است با نگاه دقیق و با بهرهگیری از نظر کارشناسان فنی و متخصص در حوزه نفت و گاز به چنین مسائلی ورود پیدا کنیم و به مسائل ژئوپلتیک انرژی نگاه جدیتری داشته باشیم.»
این کارشناس مسائل راهبردی تصریح میکند: «در حال حاضر از یک ضعف بزرگ برخوردار هستیم، زیرا کریدورهای انرژی را نتوانستهایم توسعه دهیم و جز خط لوله انرژی بین ایران و ترکیه، متأسفانه نتوانستهایم کریدور انرژی دیگری شکل دهیم که به سمت کشور پاکستان و حتی چین و هند انتقال انرژی انجام دهیم.»
عادل میافزاید: «طرح خط لوله انتقال انرژی بین ایران، پاکستان، چین و هند میتواند ممکن شود و این امکان برای ما وجود دارد که انرژی مورد نیاز این کشورها را تأمین کنیم. تأمین انرژی در کشورهای دارای جمعیت بالا نظیر چین و هند به معنای این است که ابزارهای اعمال قدرت و نفوذ ایران در منطقه افزایش خواهد یافت و اساساً این کریدورهای انرژی میتواند قدرت ملی ایران را چند برابر کند. پس لازم است در یک افق چشم انداز بلندمدت برای توسعه کریدورهای انرژی برنامهریزی کنیم، چراکه موقعیت ژئوپلتیکی و جغرافیای ایران، بزرگترین ثروت و ابزار قدرت ما محسوب میشود و این امکان را فراهم میکند که ما نقش برجستهای در تأمین امنیت انرژی و ترانزیت کالای جهان ایفا کنیم.»
کارشناس مطالعات استراتژیک خاطرنشان میکند: «ایران در قلب منطقهای قرار دارد که انرژی جهانی را تأمین میکند، در اطراف آن کشورهایی مانند ترکیه، پاکستان، هند و حتی چین حضور دارند که کشورهای خالص مصرف کننده انرژی هستند و به طور حتم میتوانیم با استفاده از کریدورهای انرژی بخشی از انرژی این کشورها را تأمین کنیم که این مسئله برابر با افزایش قدرت چانهزنی ایران در منطقه و افزایش توان ملی آن در سطح بینالملل است، این کریدورها میتوانند بهانهای برای ادغام بیشتر در منطقهای و گره خوردگی بیشتر اقتصاد ما با کشورهای اطراف و با قدرتهای شرقی باشند و این مسئله یک امر مهم تلقی میشود، به طوری که میتواند ایران را از بسیاری از خطرات مانند تحریم مصون بدارد و به افزایش قدرت ملی کمک کند.»
وی ادامه میدهد: «بنابراین جغرافیای ایران را باید امکانی در نظر گرفت که قدرت ملی را دوچندان سازد که این امر تنها با برنامهریزی دقیق برای بهرهگیری از کریدورهای انرژی و ترانزیت کالا میسر است، در چنین شرایطی زمانی که ایران به عنوان تأمین کننده امنیت ترانزیت کالا و انرژی در سطح منطقه باشد، بسیاری از مسائل شکل متفاوتی پیدا میکند به حدی که میتواند به میزان بسیار زیاد قدرت ملی و نقش آفرینی ایران در فضای بینالملل و نفوذ در منطقه را برجسته کند، پس به برنامهریزی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت برای توسعه کریدورهای انرژی نیاز داریم و از طرفی باید بر اساس ثروت موجود (انرژی) برای شکل دادن همکاریهای بینالمللی با شرکایی نظیر چین و روسیه تلاش کنیم، چراکه این مسئله میتواند برای ایران برد- برد و تأمین کننده تکنولوژی و سرمایه مورد نیاز برای برداشت از میدانهای مشترک با همسایگان باشد، چون در کشورهای شریک میتواند با آوردهای همراه باشد، پس باید با هوشمندی و نگرش درست به این مسئله ورود کنیم و به مسئله ژئوپلتیک انرژی یک نگاه دقیقتری داشته باشیم و این ابزار را به عنوان یک ابزار افزایش قدرت ملی به رسمیت بشناسیم.»
لینک کوتاه: https://marznews.com/?p=205197