پس از پایان سفر ولیعهد عربستان به انگلیس بیانیه مشترکی صادر شده که شامل قرار دادهایی میان دو کشور و تکرار مواضع خصمانه ضد ایران و حزب الله است.
در ماه های اخیر گزارش های متعددی از دیدارهای محرمانه مقامات اسرائیل و کشورهای عربی و به ویژه عربستان سعودی فاش و منتشر شد. دیدارهایی که بیشتر حول محور مقابله با ایران و مسئله صلح اعراب و اسرائیل بوده است.
ولی عهد عربستان در سخنانی که به بحران در خلیج فارس دامن می زند اعلام کرد که تعداد ساکنان قطر حتی با تعداد ساکنان یکی از خیابانهای مصر هم برابری نمی کند!.
منابع رسانه ای در حالی از سفر قریب الوقوع ولیعهد سعودی به بغداد خبر می دهند که به نظر می رسد پروژه دخالت ریاض در انتخابات عراق با این سفر وارد مرحله تازه ای خواهد شد.
برخی منابع خبری از بازداشت رئیس پلیس برکنار شده شهر ریاض پایتخت عربستان به همراه تعداد دیگری از افسران سعودی خبر دادند.
منطقه در مرحله حساسی به سر می برد که طی آن محاسبه های استراتژیک طرفهای بین المللی و منطقه ای با یکدیگر برخورد کرده است. به گونه ای که به نظر می رسد نبرد بین المللی برای سیطره بر منابع انرژی در منطقه در حال پیمودن مسیری اساسی است که از مساله گاز در شرق دریای مدیترانه آغاز شده و تا گزینه های استراتژیک برخی طرفها امتداد می یابد.
مرزنیوز به نقل از برترین ها؛ در ضمن این گزینه ها، صحبت از درگیری بین المللی بر سر گزینه جدید سعودی برای ساخت نیروگاههای هسته ای است؛ گزینه ای که در آن محاسبه های طرفهای بین المللی با منافع سیاسی در هم آمیخته شده است؛ آن هم در زمانی که منافع بر اعتبارها غالب است. پس چگونه در این شرایط جامعه بین الملل قصد دارد با آغوش باز از گزینه سعودی ها استقبال کند؟ و چرا در این بین واشنگتن بیشتر از دیگران تلاش می کند؟
این رسانه عرب زبان نوشت: چند مساله وجود دارد که برنامه سعودی ها را تشریح کرده و تلاش های طرفها بویژه واشنگتن را برجسته می کند:
۱-می توانیم شتاب واشنگتن برای حمایت از برنامه سعودی ها برای ساخت نیروگاه هسته ای را تلاشی آمریکایی برای جلوگیری از گرایش عربستان به سمت چین، روسیه یا فرانسه بدانیم. اما این تلاش آمریکا با معضلی داخلی برخورد کرده است که در مخالفت دموکراتها و برخی موانع قانونی آمریکایی نمود می یابد؛ دموکراتها بر این عقیده هستند که توجیه حمایت آمریکا از فعالیتهای هسته ای عربستان امری دشوار است که با سیاست آمریکا در قبال دولتهایی همچون ایران در تناقض است.
۲-با وجود این اختلاف، ایالات متحده حمایت از عربستان را اولویتی برای خود می داند که نقشی ضروری در درگیری ها و رقابتهای استراتژیک آمریکا با روسیه و چین دارد. این در شرایطی است که واشنگتن می داند هر یک از این دولتها در ارتباط با عربستان منافعی دارند؛ چین بزرگترین وارد کننده نفت سعودی بوده و روسیه بازیگری اصلی در مشارکت با عربستان در معادلات بازار جهانی است.
۳-در این میان، باید به منافع اسرائیل،چگونگی نزدیکی آن به برنامه های هسته ای سعودی و بویژه هماهنگی استراتژیک تل اویو با ریاض، توجه کنیم. به نظر می رسد محاسبات طرفها این بار دشوار است، در زمانی که آمریکا برای ایجاد راه حلی در راستای نقشه هسته ای عربستان تلاش می کند، مصلحت ایالات متحده اقتضا می کند که روسیه یا چین وارد بازی منافع نشوند. در واقع اسرائیل به دلیل موقعیت جغرافیایی آن بعنوان رژیمی غاصب، تلاش می کند با حمایت از هسته ای شدن عربستان، از آن بعنوان هم پیمانی مؤثّر در منطقه استفاده کند.
۴-تلاشهای اسرائیل به صورت واضح و از طریق سخنان صریح مسئولان اسرائیلی در حمایت از برنامه عربستان و دادن نقشی اصلی در این میان، به آمریکا، به این دلیل است که وجود واشنگتن در این معامله قدرت تل آویو در اداره این برنامه به نفع خود را تضمین می کند. این در صورتی است که اگر عربستان برای اجرای برنامه های هسته ای خود متوجه چین یا روسیه شود، هیچ سودی نصیب اسرائیل نمی شود.
با وجود تناقض بین المللی در خصوص منافع استراتژیک، نوعی هجوم برای حمایت از برنامه های هسته ای عربستان دیده می شود که با توجه دولتهای بزرگ به برنامه های ممنوعیت انتشار سلاح هسته ای در تعارض است، بدین معنا که آمریکا، روسیه و چین برای تحقق ابعادی از منافع اقتصادی خود در رابطه با عربستان، هر یک به نوبه خود در پی آن است برای ساخت نیروگاههای هسته ای به سعودی ها کمک کند. با این وصف ایا ممکن است منافع اقتصادی دولتها جای قواعد سیاسی حاکم بر روابط آنها را خواهد گرفت؟
عربستان داراي چالشهاي دروني و بيروني است. و اين دو چالش عربستان را تحت فشار قرار ميدهد. چالش دروني مربوط به نزاع قدرت در درون خاندان حاكم است كه بين نسل اول، دوم و سوم درگيري بر سر تصاحب قدرت در آينده درگيريها بالا گرفته است. به هر حال بايد گفت كه شاهزادگان مطرح سعودي به اين روند انتقال قدرت اعتراض دارند و معتقدند كه بدون در نظر گرفتن عرفهاي ديرينه و سابق انتقال قدرت در حال انجام است.
مرزنیوز به نقل از عصر ایران؛ چرا كه در عربستان همواره يك شوراي بيعت و يك شوراي حل و عقل براي تعيين پادشاه وجود داشته است. بطور معمول هريك از فرزندان ملك عبدالعزيز كه فوت ميكردند در آن شورا تصويب ميشد كه چه كسي جانشين شود و آقاي سلمان اين عرف را از بين برد و پسرش محمد بن سلمان را جانشين خود كرد. اين اقدام بدون در نظرگرفتن سنتهاي قبلي بود.
پس بايد گفت كه در داخل خاندان درگيريها بر سر تصاحب قدرت بسيار زياد است و از علايم آن نيز دستگيريهاي گستردهاي بود كه محمد بن سلمان چندي پيش انجام داد. اين درگيريها سه پايه اصلي عربستان سعودي را مورد هدف قرار داد. بخش نظامي متعب بن عبدالله، رييس گارد ملي سعودي بود كه پايهگذاري آن توسط پدر ايشان بود ملك عبدالله انجام شد. وي را نهتنها به راحتي كنار گذاشتند بلكه اورا دستگير كردند.
در بعد اقتصادي نيز وليد بن طلال سرمايهدار بزرگ جهان عرب به همراه تعداد كثيري از افرادي كه در اقتصاد عربستان نقش داشتند را دستگير كردند. در بعد سياسي هم فشارهايي روي ساير شاهزادهها براي تمكين گذاشت و حتي متعرض به بندر بن سلطان و محمد بن نايف نيز شد.
مجموعه شرايط نشان ميدهد كه يك نزاع قدرت در داخل خاندان آل سعود وجود دارد كه بسيار شديد است و طبيعي بود كه اتفاقاتي اينچنيني رخ دهد. در بعد داخلي چالش بسيار عمده ديگري كه وجود دارد، چالش ميان مدرنيته كردن عربستان و سنتگرايي سلفيها بود كه در بنيادهاي مذهبي در دست داشتند. اين در حالي است كه پايه پادشاهي سعودي به اين شكل تشكيل شد كه ميان محمد بن عبدالوهاب و عبدالعزيز آل سعود تفاهمنامه به امضا رسيد كه در آن تاكيد شد بعد مذهبي عربستان را آلشيخ و بعد سياسي را آلسعود در دست داشته باشند. از آن زمان تاكنون بنيادهاي مذهبي دست سلفيها بود و نفوذ بسيار گستردهاي داشتند.
در دوره ملك سلمان اين نفوذ رو به كاهش نهاده است و هم در لايههاي اجتماعي نيز به دليل آنكه بخش زيادي از جوانان و شاهزادگان سعودي به خارج از كشور سفر كردند و برگشتند خواستار اصلاحات هستند و قصد دارند از آن لاك قديمي، سنتي و تعصبگراي سلفي خارج شوند. در حال حاضر نيز شاهد چالش سنت و مدرنيزه در عربستان سعودي هستيم و آثار آن را نيز مشاهده ميكنيم.
با اقداماتي كه محمد بن سلمان در حال انجام است، عربستان بالاجبار تن به اين كار ميدهد، زيرا عربستان نياز به يك پوستاندازي جديد در ساختار سياسي براي مورد پذيرش قرار گرفتن از نگاه بينالمللي دارد. اصولا اين نظامهاي قديمي و فرسوده در كشورهاي حاشيه خليجفارس عمرشان به پايان رسيده است. اين در حالي است كه تمامي كشورها به سمت دموكراتيزه شدن پيش ميروند و ديگر مردم اين نظامها را بر نميتابند از همين رو تن به اصلاحات دادهاند و قصد پوستاندازي دارند.
در بعد بيروني بعد از فوت ملك عبدالله، عربستان خيز ناشيانهاي براي اينكه اقدامات خود در كل منطقه را گسترش دهد و با سياستهاي صهيونيستي و امريكايي و جنگهاي نيابتي را در سوريه و عراق به راه انداخت و تكفيريها را مسلح كرد به اميد اينكه از اين طريق بتوانند در منطقه مسلط شوند. اما عربستانيها به دليل شكستهاي پي در پي كه در عراق، سوريه و يمن خوردند بهشدت سرخورده شدند.
به خصوص يمن كه تبديل به باتلاقي براي حيثيت و آبروي عربستان سعودي شد. اينها چالشهاي مهمي است كه عربستان سعودي با آن مواجه شده است. در نتيجه اين دو چالش مثل دو سنگ آسياب، عربستان فرتوت و پير را اذيت ميكنند به علاوه اينكه اشتباهات عمدهاي را محمد بن سلمان انجام داد و خود را به شكلي تمامعيار در مقابل قدرت بلامنازع منطقهاي ايران درگير كرد و هر آنچه را كه گام برداشتند، شكست خوردند.
از همين رو امروز عربستان دچار التهاب روز افزوني است براي اينكه وضعيت به سمت ثبات و آرامش سوق پيدا كند آقاي سلمان دست به اقدامات و تغييرات گسترده اخير زد بلكه بتواند عربستان را از تنش و اضطرابي كه در درون ساختار قدرت وجود دارد نجات دهد. از طرفي برخي خبرها حاكي از آن است كه ملك سلمان از فرزندش محمد بن سلمان نسبت به عملكردش با كشورهاي عربي بهشدت ناراحت است و ايشان را از دخالت در امور كشورهاي عربي منع كرده است و اقدامات او را در عالم سياست محدود كرده و پيشبيني ميشود كه باز هم در آينده شاهد چنين تغييراتي باشيم.
در پی اصلاحات بنیادی ماههای گذشته در عربستان سعودی، نخستین جشنواره “موسیقی جاز” در این کشور در حال برگزاری است.
یک هیأت عربستانی از گذرگاه عرعر در مرز عراق و عربستان بازدید کرده و بر پایه این خبر، این بازدید با حضور نمایندگان شرکت های مهندسی به منظور بررسی و نظارت بر پروژه بازسازی و آماده سازی این گذرگاه صورت گرفته است.
رقابت ها و تنش ها میان ایران و عربستان در حال گسترش به خارج از خاورمیانه و تسری به مناطق دیگر است. یکی از این مناطق، قفقاز و مشخصا جمهوری آذربایجان است که جزئی از حوزه پیرامونی و نفوذ ایران محسوب می شود.