در شرایط کنونی، اقتصاد کشور با درهمتنیدگی خاص با سیاستهای داخلی و خارجی روبهروست. از طرفی فرصتهای فراهمشده ناشی از توافقات برجام توانسته بسترهای گستردهای از تعاملات سیاسی، اقتصادی را برای کشورمان فراهم آورد.
تاریخچه ایجاد مناطق آزاد تجاری به پس از جنگ جهانی دوم بر می گردد که کشورهای متعدد پس از استقلال آن را راه حلی برای جبران عقب ماندگی ها یافتند.
این کشورها همزمان با کسب استقلال سیاسی به دنبال استقلال اقتصادی – صنعتی بر آمدند تا بدین ترتیب کشورهای خود را از ویرانی های جنگ جهانی دوم رها ساخته و در مسیر پیشرفت قرار دهند. درمیان نظریه های متعدد که برای توسعه صنعتی ارائه شد سیاست تشویق یا توسعه صادرات مورد توجه قرار گرفت، سیاست توسعه صادرات ضمن رهایی کشورهای مذکور از سرخوردگی سیاست واردات، می توانست آنها را در مسیر توسعه اقتصادی قرار دهد. ایده تشکیل مناطق آزاد در چنین فضایی شکل گرفت تا بدین ترتیب ضمن ایجاد انگیزه برای سرمایه گذاری کمپانی های خارجی و به تبع آن تکنولوژی جدید، اشتغال جدید و توان صادرات و کسب ارز فراهم شود.
هم اکنون مناطق آزاد با پشت سر گذاشتن ۷ دهه از عمر خود نه تنها اهمیت خود را از دست نداده اند بلکه کماکان به عنوان یکی از راههای جذب سرمایه های بین المللی (سرمایه های مالی، تکنولوژی، دانش وفناوری) در کانون توجه قرار دارند به نحوی که امروزه ۸۵۰ منطقه آزاد در سطح جهان فعالیت دارند.
در کشورمان ایران نیز در برنامه اول توسعه ایجاد سه منطقه آزاد تجاری – صنعتی مورد تصویب قرار گرفت، در ماده (۱)قانون چگونگی اداره مناطق آزاد تجاری – صنعتی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با اهداف ایجاد مناطق آزاد تجاری و صنعتی این چنین آمده است : « به منظور تسریع در انجام امور زیربنایی، عمران و آبادانی، رشد و توسعه اقتصادی، سرمایهگذاری و افزایش درآمد عمومی، ایجاد اشتغال سالم و مولد، تنظیم بازارکار و کالا، حضور فعال در بازارهای جهانی و منطقهای، تولید و صادرات کالاهای صنعتی و تبدیلی و ارایه خدمات عمومی، به دولت اجازه داده میشود مناطق ذیل را به عنوان مناطق آزاد تجاری و صنعتی براساس موازین قانونی و این قانون اداره نماید».
همانطوری که ملاحظه می شود اهداف مورد نظر قانون گذار از ایجاد مناطق آزاد همان اهدافی است که چند دهه پیش موجب توسعه اقتصادی کشورهایی شد که از جنگ جهانی دوم جز ویرانه ای از آنها برجای نمانده بود.
به دنبال سیاست های دولت تدبیر و امید برای ایجاد توسعه متوازن و به ویژه رفع محرومیت از مناطق مرزی با استفاده از ظرفیت های آنها ، بعد از مطالعات مفصل ایجاد ۷ منطقه آزاد در مناطق مرزی به تصویب هیات محترم دولت رسید و برای تصویب تقدیم مجلس شورای اسلامی شد، که بعد از دو بار طرح در جلسه علنی مجلس متاسفانه رای لازم را برای تصویب به دست نیاورد صرف از نظر از بحث پیرامون چرایی تصویب نشدن لایحه مذکور، ضروری دانستیم تا در خصوص یکی از مناطق آزاد پیشنهادی در لایحه مذکور توضیح داده شود تا به اهمیت استراتژیک و نقش بی بدیل آنها در توسعه منطقه و کشور پی برده شود
استان اردبیل یکی از استان های مرزی کشور با ۳۸۰ کیلومتر مرز مشترک است که از آن به دروازه کشورهای حوزه قفقاز یاد می شود.
با این وصف انتظار می رود این استان با توجه به ظرفیت های موجود به پایگاه بزرگ کشور برای ورود به بازار کشورهای حوزه قفقاز در نظر گرفته شود ولی محرومیت انباشته در این استان و به ویژه نقاط مرزی چنان است که نه تنها پاسخگوی انتظارات مردم منطقه واقع نشده، بلکه از بعد ملی نیز برای ورود به بازارهای کشورهای حوزه فققاز و ماورا قفقاز از نقش و تاثیر آن غفلت شده است.
در بیان اهمیت استان اردبیل و منطقه آزاد در نظر گرفته شده در آن ، همین کافیست بدانیم که منطقه مذکور در شمال استان به عنوان منطقه آزاد از بازار ۱۴۳ میلیونی روسیه حدود ۳۰۰ کیلومتر فاصله دارد.
از طرف دیگر شمال استان اردبیل به لحاظ شرایط جوی ، خاک حاصل خیز و تنوع کشت ، می تواند با جذب سرمایه های خارجی و نیز تکنولوژی روز دنیا در زمینه کشاورزی و دامداری به یکی از قطب های تامین مایحتاج غذایی روسیه تبدیل شود، بدیهی است این مهم جز با ایجاد منطقه آزاد ممکن نخواهد شد.
امید است در ماه هایی که پیش روی داریم با نگاه مجلس فعلی و مجلس آینده مقدمات تصویب این منطقه آزاد فراهم شود.
منبع: روزنامه همشهری: ۲۰ بهمن ۹۴
هان ای دل خسته روز مردانگیست (مولوی)
هر چند در سپهر رسانه مرسوم است هر کس سخن خود رانده و عودتی ننموده و به انتقادات و سخن مقابل پاسخی ندهد ، اما همواره تلاش وافر بنده این بوده است تا هر آنقدر که توانم از عهده آن برآید از «مونولوگ» و یکسویه گویی پرهیز نموده و برخلاف مرسوماتِ حاکم بر فضای رسانه از «دیالوگ» و گفت و شنود استقبال نمایم.
آنچه در ادامه خواهد آمد بیش از آنکه در مقام پاسخ باشد؛ در مقام توضیحِ افزون بر نیم نگاشته ای است که این حقیر در جهت تاکید بر حذر به خود و همراهان عزیز و همفکران ارجمند فکری ام نوشته ام.
در پاسخ به مطلبی که توسط برادر عزیز جناب آقای «محمد اصغری کلاسر» در نقد عریضه اینجانب در تارنمای تابناک (استان اردبیل) منتشر شده است علیرغم آنکه تیتر زیبا و سترگ و گمشده این عصر، یعنی همان «نقد» را با خود داشته است ، هر آنچه گشتم، نقدی نیافتم بل اینکه زعم حقیر بر آن شد که یا نقاد ارجمند از نگاشته ام به سبب سهو کلامی اینجانب برداشت صحیحی ننموده است و یا اینکه تحلیل ایشان بر اطلاعاتی ناقص و احیانا منقضی استوار بوده است. لذا بر آن شدم ضمن آنکه توضیحی کوتاه بر نگاشته خود و نیت آن افزایم، در مقام پاسخ به سئوالاتی که در مقام نقد یا بهتر است عرض شود «تخطئه» نگاشته حقیر طرح گردیده است برآمده و تشریحی متناسب با سئوالات مطروحه نیز بعرض مخاطبان آن تارنما برسانم تا شاید موثر واقع افتد.
پیشتر از هر سخن لازم است بر احترام قلبی خود نسبت به نقاد ارجمند و فرهیخته جناب اصغری کلاسر پافشرده و تاکید نمایم که این پاسخ بیش از آنکه بسان مرسومات فضای رسانه در مقام جنگ روانی بوده باشد ، در مقام توضیحی است که از احترام قلبی بنده برخاسته است.
اول آنکه از قدیم گفته اند «در مثل مناقشه نیست» فلذا اینکه هر مثل و مثالی و هر شعر و غزلی که در توضیحِ منظوری طرح می شود ، نبایست به دیده توهین نگریسته شود و اینکه از مثلی کشف اهانتی صورت پذیرد. شاید برخاسته از پیش قضاوت و پیش ذهنیتی است که مخاطب در ذهن خود از نگارنده نوشته ای یا گوینده مطلبی در ذهن خود نشانده است.
ابدا قصدی بر اهانت نیست! چه آنکه اگر مداقّه ضمنی و توجه روزنامه واری به نوشته و فراخوان نهایی و نتیجه گیری عرایض بنده می شد، قطعا توجه مخاطب گرانقدر به جمع بستن خویش با مخاطبانِ نگاشته نیز جلب می گردید.
بهتر بود نقاد ارجمند بجای آنکه بصرف طرح واژه نقد و در ادامه طرح ده سئوال که اغلب نیز بر متریال و اطلاعات منقضی و ناقص بنا شده است ، به نقدِ نوشته و حتی نیت نوشته می پرداخت.
برای بنده هنوز این سئوال متصور است که نقاد ارجمند کجای دعوت موثرین یک جناح به تقوا و پرهیز نفس (در مقطعی که قرار است این موثرین در روند تصمیم ملت تاثیر بگذارند!) را محل اشکال دانسته اند. و در نهایت بنده را به شعری واعظی «لاتفعل» خوانده اند!
اما چون نقدی بر دعوت خویش و همفکران خویش به تقوا و دوری از نفس در تصمیم در نوشته نیافتم، ذیلا در مقام پاسخ به سئوالات مطروحه (با تکرار همان سئوالات) خواهم پرداخت.
افسوس که بیگاه شد و ما تنها / در دریائی کرانهاش ناپیدا
کشتی و شب و غمام و ما میرانیم/ در بحر خدا به فضل و توفیق خدا (مولوی)
(پرسیده شده است؛) «جناب آقای بهزاد خسروانی در مورد احزاب و گروه هایی که در اردبیل وجود دارند و به زعم جنابعالی فعال هستند، تعداد آن ها را اشاره نمایید؟»
پاسخ بنده؛ نقاد محترم کافی بود در فضای مجازی کمی جستجو فرمایند تا ببینند که کمیته انتخابات شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در استان اردبیل از ۲۷ حزب و تشکل سیاسی ثبت شده در وزارت کشور (کمیسیون ماده ۱۰ احزاب) متشکل بوده است.
(پرسیده شده است؛) «حزبی که جنابعالی عضو شورای مرکزی و مسئولیت آن را برعهده دارید، حزب حاما (حزب اراده ملت ایران) تعداد اعضا و همچنین تابلو و دفتر این حزب در اردبیل را بیان کنید؟»
پاسخ بنده؛ حزب اراده ملت ایران (حاما) –که بنده چهار دوره متوالی افتخار منتخبی و عضویت هیات اجرایی و شورای سیاستگذاری کشوری آنرا داشته ام) در سطح استان اردبیل از سال ۱۳۸۰ بطور رسمی فعال است و فارغ از کیفیت این فعالیت که به سبب مضایق و احیانا کم کاری همچو منی ممکن است مستوجب تبلیغ نباشد ، اما بلحاظ کمّی قابل دفاع بوده و در بررسی تعداد اعضای این حزب با عنایت به برخی ملاحظات، همین توضیح کافیست که در کنگره سراسری اخیر حزب که موجب شد حاما توسط وزارت کشور بعنوان حزب فراگیر قلمداد شود؛ از سطح استان اردبیل ۶۸ نفر (عضو کادر و نه عضو عادی یا سمپات!) حضور داشتند و این حزب بلحاظ تشکیلاتی بغیر از حوزه انتخابیه جنوبی استان ، در مابقی حوزه ها دارای شاخه و اعضا است.
همچنین قابل توضیح اینکه این حزب از بدو تاسیس دارای دفتر مختص بوده اما به سبب همان مضایقی که اشاره رفت، از سال ۱۳۸۸ تاکنون برپایی مجدد دفتر محقق نگردیده است اما عدم وجود دفتر هر چند کار را برای ارکان تشکیلاتی در بعد ارتباط گیری سخت نموده، اما موجب ضعف در انسجام حزبی نگردیده است.
(پرسیده شده است؛) «کدام یک از احزاب و گروه هایی که بنا به ادعای جنابعالی که از احزاب اصلاحات هستند (از شورای هماهنگی اصلاح طلبان)، در اردبیل دارای تابلو و دفتر بوده و فعال است؟»
پاسخ بنده؛ بگمانم پاسخ این سئوال در شان دبیران دیگر احزاب بوده و بنده مجاز به پاسخ در این خصوص نباشم اما بهمین امر اکتفا کنید که قطعا اغلب ایشان دارای دفتر و اعضای متشکل هستند و بلحاظ کیفی نیز بر کار تشکیلاتی متفقا تاکید دارند.
(پرسیده شده است؛) «تعداد اعضای شورای هماهنگی اصلاح طلبان را نام برده و بفرمایید این اعضا براساس چه شاخص ها و توانمندی ها و براساس کدام سوابق حزبی و تشکیلاتی انتخاب می شوند؟»
پاسخ بنده؛ اعضای شورای هماهنگی را شخصیت های حقوقی تشکیل می دهند و حاضرین در جلسات این شورا نیز دبیران استانی یا نمایندگان تام الاختیار احزاب و گروه های سیاسی عضو می باشند.
امیدوارم ذکر نام از تک تک اعضای کمیته انتخابات شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در استان(۲۷ حزب و گروه سیاسی) موجب تطویل سخن نگردد اما ذیلا به جهت سئوال صورت گرفته، ذکر نام خواهم نمود:
(توضیح این نکته ضروری است که تقدم و تاخر صورت گرفته در ذکر اسامی، ناشی از تعجیل بنده در پاسخ و عدم امکان زمانی برای به ترتیب آوری بر اساس حروف الفبا است)
۱- حزب اراده ملت ایران (حاما)
۲- حزب اعتماد ملی
۳- حزب کارگزاران سازندگی
۴- حزب ندای ایرانیان
۵- حزب مردمی اصلاحات
۶- کانون همبستگی فرهنگیان
۷- حزب اعتدال و توسعه
۸- خانه کارگر
۹- مجمع نیروهای خط امام (ره)
۱۰- مجمع فرهیختگان استان اردبیل (با حضور دبیرکل یا نماینده تام الاختیار بعنوان عضو استانی در شورا)
۱۱- حزب جوانان ایران اسلامی
۱۲- جمعیت زنان مسلمان نو اندیش
۱۳- حزب اسلامی کار
۱۴- حزب اتحاد ملت ایران
۱۵- حزب مردم سالاری
۱۶- جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران
۱۷- سازمان عدالت و آزادی
۱۸- انجمن اسلامی مهندسان
۱۹- انجمن اسلامی معلمان
۲۰- حزب وحدت و همکاری ملی
۲۱- سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم)
۲۲- مجمع متخصصین ایران اسلامی
۲۳- انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران
۲۴- حزب همبستگی
۲۵- حزب آزادی
۲۶- مجمع مشارکت اسلامی جوانان
۲۷- مجمع فرهنگیان ایران اسلامی
(پرسیده شده است؛) «در مورد دلایل به رسمیت نشناختن کانون همبستگی فرهنگیان واحد اردبیل توضیح دهید و بفرمایید آیا درست است که جنابعالی در رایزنی مخفیانه ای با یکی از اعضای شورای هماهنگی اصلاحات اردبیل برای عدم قرار گرفتن این کانون در ترکیب شورای هماهنگی اصلاح طلبان اردبیل داشته اید؟»
پاسخ بنده؛ در پاسخ به سئوال فوق نیز در حین ذکر اسامی نام این تشکل نیز ذکر گردیده است (ردیف ششم) فلذا مبرهن است که این تشکل بعنوان عضو این شورا در جلسات حضور می یابد و کافیست از دبیر این تشکل نیز موضوع سئوال، مورد پرسش قرار گیرد تا صحت عرایض بنده نیز تایید گردد.
همچنین آنچه در سئوال مورد ادعا قرار گرفته است ابدا دارای صحت نبوده و بهتر بود اول کمی تحقیق می شد تا به طرح این امر موهوم نیز ختم نمی گردید و خدای ناکرده موجبات تخریب ضمنی تشکلی سیاسی نیز فراهم نمی آمد.
اما به جهت صیانت از تشکل مذکور بایست عرض شود آنچه در بدو پذیرش این تشکل مورد سئوال قرار گرفت که شاید دست آویز طرح این نوع موضوعات و شایعات شده باشد، دو امر بود که پس از تحقیق اولیه موضوع مرتفع گردید؛ اول اینکه بنا بر تصورِ سهو برخی از اعضای شورا، این تشکل صنفی قلمداد می شد که با رجوع به اساسنامه تشکیلاتی موضوع مرتفع شد و بر سیاسی بودن آن تاکید گردید و دوم آنکه موضوع گرایش سیاسی تشکل مذکور مورد سئوال بود که با تحقیق صورت گرفته و اتفاقا براساس شناخت مناسبی که از دبیر محترم این تشکل وجود داشت، این امر نیز پاسخ مناسب یافت.
(پرسیده شده است؛) «در مورد تاثیر و نقش احزاب اصلاح طلبان اردبیل در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ ، و این که این احزاب چه تاثیری در روند رأی دادن به دکتر روحانی داشته اند؟»
پاسخ بنده؛ این سئوال بقدری کلی است که لازم است برای پاسخ به آن، مولفه های موثر در روند انتخابات سال ۱۳۹۲ مورد واکاوی قرار گیرد لذا به سبب امتناع از تطویل عرایض، به همین امر اکتفا می کنم که عارض شوم اغلب کمیته های ستاد تبلیغات انتخاباتی دکتر روحانی در انتخابات مذکور در سطح استان اردبیل توسط دبیران و یا اعضای احزاب عضو شورای هماهنگی مدیریت می شدند و از اتفاق این عمل زمانی صورت می گرفت که اغلب موثرین سیاسی از حضور در ستاد فوق به دلایل متعدد و مختلف سرباز می زدند.
بدیهی است وقتی ستاد یک کاندیدای ملی توسط احزاب اداره شود، اقلا بقدر تاثیر ستاد، دارای تاثیر بوده اند! حال اینکه هر کس تحلیلی دارد و ممکن است ستاد و تاثیر آن را هم ضرب بر صفر کنیم امری است جدا… منتهی بقدری که بنده مطلع هستم شخص آقای دکتر روحانی و نزدیکان سیاسی ایشان ستاد را دارای تاثیر می انگارند.
(پرسیده شده است؛) «آیا شورای هماهنگی اصلاح طلبان اردبیل ، واقعاَ براساس سوابق و شاخص های اصلاح طلبی انتخاب می شوند و یا به قول دوست و برادربزرگوار جناب آقای دکتر بهبود معصوم زاده، انتصابي و رابطه اي بوده اند؟»
پاسخ بنده؛ بنظر می رسد پاسخ به این سئوال در پاسخ های فوق بصورت ضمنی بعرض رسیده است، فلذا صرفا به یک نکته اشاره می شود؛ شخصا مدعی نیستم که بهترین ها و خالص ترین ها فقط در شورای هماهنگی حضور دارند اما این ادعا هم چندان پربیراه نیست اگر بگوییم تشکیلاتی ترین افراد بعنوان اعضای یک جمع با ماهیت تشکیلاتی آنرا احراز نموده اند.
(پرسیده شده است؛) «همانطوری که در محافل شنیده می شود، احزاب اصلاح طلب استان اردبیل، سعی در لیست قرار دادن یکی از کاندیداها دارند، آیا شورای هماهنگی اصلاح طلبان و احزاب و تشکل های اصلاح طلب استان اردبیل، این کاندیدا را شناسنامه دار و اصلاح طلب اصیل و ریشه ای می دانند و آیا آگاه و با خبر هستند که این کاندیدا در انتخاب شهردار اردبیل (در سال ۸۵) و یا در انتخابات هئیت رئیسه شورای شهر اردبیل ( در شورای سوم ) در تقابل با چه کسی و کسانی بوده و به چه کسی و کسانی رای داده است؟»
پاسخ بنده؛ چون سئوال شفاف طرح نگردیده لذا ممکن است پاسخ به آن نیز به بیراهه رفتن باشد اما اگر نقاد ارجمند رجوعی به مصاحبه بنده که روزِ ماضی (در همان تارنما نیز) نشر یافته می داشتند، این سئوال قطعا پرسیده نمی شد.
ضمن آنکه همواره تلاش شده است نگاه و نگرش اعضای شورای هماهنگی به موضوعات نه از پنجره شخصی، بلکه از زاویه کلان و حقوقی باشد. و البته در این مورد (یعنی اتخاذ موضع انتخاباتی) اعضای شورا از این امر نیز فراتر رفته و خود را تابع اجماع احتمالی تمامی موثرین سیاسی در سطح استان اردبیل می دانند.
در پاسخ به سئوال همین توضیح بس که اگر اعضای کمیته انتخابات شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در استان اردبیل قصد داشته باشند فردی را در لیست مورد حمایت خود قرار دهند؛ خب قرار می دهند! دیگر چه نیازی به سعی و تلاش هست؟! اضافه اینکه ساز و کار مشخصی برای حمایت از کاندیدا وجود دارد و بطور دوره ای این ساز و کار نیز بصورت شفاف بعرض عموم رسیده است. بهتر این بود که قضاوت های شخصی را چاشنی یک نقد نمی کردیم.
(پرسیده شده است؛) «و در یکی از سطور مورد نظرتان ، از جمله کودک شکم چران به کار برده اید که این جمله توهین آشکار به بعضی از جریانات و احزاب و اشخاص می باشد و در این رابطه بایستی تجدید نظر نمایید.»
پاسخ بنده؛ در توضیحِ به عرض رسیدۀ قبل از ورود به پاسخ ها، از خاطر حقیر جاماند که عرض شود نوشته بنده، قبل از آنکه در رسانه های استانی درج شود برای تارنماها و روزنامه های کشوری تهیه و ارسال شده است و نیت بنده از مخاطب قرار دادن اصلاح طلبان همانطور که در عرایض مذکور نیز رفت، دعوت از خویش و تمامی همفکران خویش به تقوا و دوری از نفس در سطح کلان بوده است! و صد البته «در مثل مناقشه نیست!» لذا بهتر این بود نقاد محترم بجای آنکه مخاطب فرضی برای نگاشته بنده بیابد به اصل موضوع کمی عنایت می فرمودند.
(پرسیده شده است؛) «در قسمت پایانی از انسجام و ایثار و خرد جمعی یاد کرده اید، آیا جنابعالی واقعاَ به گفته ، پایبند هستید، چنانچه پایبند هستید و اعتقاد دارید، پس چرا کانون همبستگی فرهنگیان واحد اردبیل، علیرغم این که اعضای آن ، مخصوصاَ جناب آقای صیاد نوری که از اصلاح طلبان اصیل و ریشه ای و شناسنامه دار است، با عضویت این تشکل در شورای هماهنگی اصلاح طلبان ، ممانعت ورزیده و مخالفت کرده اید؟»
پاسخ بنده؛ (به قِسم اول سئوال): قطعا خود را به انسجام و خرد جمعی پایبند می دانم و غیر این نیز راهی برای تحقق پیروزی ملت ایران متصور نیستم. و افزون اینکه از یادآوری نیاز به تقوا و دروی جستن از نفس و یادآوری نیاز این ملک و بوم به ایثار و امید، در وهله اول به خویش (امیدوارم ریا تلقی نشود!) و سپس به تمامی تصمیم گیران این عرصه ذره ای ابا ندارم.
اما قسم دوم سئوال به سبب آنکه برخاسته از اطلاعات ناقص و منقضی است را پاسخ نمی دهم.
در پایان نیز ذکر این نکته را ضروری می پندارم که شرایط کشور جمهوری اسلامی ایران چه بلحاظ داخلی و چه بلحاظ بین المللی ایجاب می کند تا امید و نشاط اجتماعی، انسجام ملی و قانونمداری و قانونمداری مورد صیانت واقع شود. و شایسته است چه در مقطع زمانی فعلی و چه در طی تمامی دوران ها مواضع سیاسی موثرین این عرصه ، ناشی از تقوا، ایثار و بدور از هر آنچه از نفس بر می خیزد، اتخاذ شود.
در بیشتر کشورها بر اساس شرایط منطقه ای و بین المللی، زمینه ای بوجود می آید که در آن دوره گفتمان خاصی برای انتخابات شکل می گیرد. انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را در نظر بگیرید که در حال حاضر در بحث ها و گفتگوهای کاندیداها با هم ، علاوه بر اینکه سیاست شان درباره سیاست داخلی را مشخص و معین می کنند به دیپلماسی خارجی نیز می پردازند و بحث و گفتگو و چالش های کاندیداها در دیپلماسی خارجی عمیق تر از دیپلماسی داخلی است.
البته این مسئله در دنیای مدرن کاملا درست و منطقی است. در دنیای مدرن با توجه به اینکه هر گونه سیاست در خاورمیانه بر سیاست خاور دور تاثیر می گذارد و هر گونه رفتار سیاسی در آفریقا بر سیاست دیگر قاره ها اعم از آسیا ، اروپا و آمریکا هم تاثیر مستقیم و هم تاثیر غیر مستقیم دارد.
در دنیای مدرن هویت های جدید شکل گرفته است. هویت های قرن ۱۹ و ۲۰ دیگر به تنهایی نمی تواند در زندگی اجتماعی و سیاسی نقش آفرینی کند. در دنیای مدرن هویت ترک و فارس یا ایرانی و عراقی و آمریکایی یا آسیایی و اروپایی تعصب و نقش آفرینی اش کم رنگ شده و هویت های جدیدی از جمله هویت مذهبی ، هویت طرف دار محیط زیست ، هویت ایسم های مختلف نقش مهمی در همبستگی در بین افراد در جای جای دنیا دارند. مشروعیت کاندیداها دیگر فقط به وسیله افراد داخل کشور مشخص و معین نمی شود.
به عنوان مثال کاندیداهای حزب سبز در اتحادیه اروپا تحت تاثیر کلیه متفکرین حامی محیط زیست در دنیاست اگر در آلمان کاندیدایی درباره محیط زیست می خواهد برنامه دهد حتی درباره خشک شدن دریاچه ارومیه نیز از وی سوال می پرسند و وی ملزم به پاسخگویی است.
با شکل گیری هویت های جدید در عرصه سیاست، گفتمان های جدیدی نیز شکل می گیرد . در سال های گذشته خصوصا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ برای اولین بار گفتمانی دربرابر گفتمان سنتی شکل گرفت و حتی گفتمان سنتی را به شدت به چالش کشید. از آن به بعد در تمامی انتخابات اعم از خبرگان، مجلس شورای اسلامی و شورای شهر رویارویی این دو گفتمان را شاهد بودیم پس از سال ۷۶ تئورسین های گفتمان اصلاحات به خاطر اینکه یا از نهادهای دولتی بودند و یا اینکه از روزنامه نگاران و چهره های دانشگاهی بودند به خاطر عدم شناخت دقیق وضعیت سیاسی امنیتی جامعه دست به حرکت های رادیکال زدند و متاسفانه خیلی زود مشروعیت به دست آمده را از دست دادند و دوباره گفتمان سنتی از منتهی الیه چپ به پا خواست و در سپهر سیاسی ایران هشت سال بدون هر گونه ملاحظاتی جولان داد.
گفتمان سنتی چپ گرا در داخل خود با تضادهایی اساسی همراه بود اولین تضاد گفتمان سنتی که طرف دار بازار و سرمایه داری بود با شعارهای عدالت خواهانه و رفع محرومیت پا به عرصه سیاسی نهاد و این امر باعث شد که رفته رفته حامیان دولت مهرورز از حمایت این گفتمان کنار کشیدند تا اینکه انتخابات سال ۹۲ با شکست سنگینی مواجه شدند و باز گفتمان اصلاحات که تغییرات و اصلاحات اساسی در خود انجام داده بودند این بار با گفتمان اعتدال به سپهر سیاسی ایران بازگشتند.
گفتمان اعتدال در دیپلماسی خارجی صلح و گفتگو با دنیا را مطرح کرد بر خلاف گفتمان سنتی که هر روز از جامعه بین المللی دورتر می شد و سیاست عدم مذاکره را فریاد می کشید و قطعنامه ها را به سخره می گرفت.
در دیپلماسی خارجی گفتمان اعتدال سیاست مبتنی بر گفتگو جواب داد و توانست مسائل خود را از در گفتگو حل و فصل نماید و فتیله جنگ حتمی در خاورمیانه به پایین کشیده شد.
در این پروسه در عرض دو سال مسائل چالش برانگیز در میز مذاکره و با دیپلماسی به فرجام رسید. ولی به خاطر اینکه دولت اعتدال تمام توان خود را بر دیپلماسی بین المللی گذاشته بود نتوانست در داخل بر شعارهایی که داده بود جامه عمل بپوشاند و جریان های رادیکالی که در انتخابات ۹۲ شکست سختی خورده بودند فضای سیاسی را به دست گرفتند و متاسفانه باز مثل گذشته هزینه هایی را بر ملت ایران تحمیل کردند. ولی در انتخابات ۷ اسفند گفتمان اعتدال دوباره در مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی پیروز خواهند شد و سپهر سیاسی ایران را با فضای جدیدی مواجه خواهد شد.
گفتمان اعتدال گفتمان به کنار رفتن حرکت های رادیکال است. حرکت های رادیکال چنان سپهر سیاسی ایران را ناهنجار کرده بود که حتی چهره های رادیکال هم به ستوه آمده اند. گفتمان اعتدال آرامش و ثبات را در سپهر اجتماعی برای شهروندان به ارمغان می آورد و اگر تک چهره های رادیکال هم به مجلس راه یابند مجبور می شوند سکوت اختیار کنند.
در شرایط سیاسی، اجتماعی و امنیتی حال حاضر نیاز اصلی جامعه هم در عرصه داخلی و هم در عرصه منطقه ای و بین المللی گفتمان اعتدال است و این گفتمان ،گفتمان غالب در انتخابات ۷ اسفند خواهد شد.
در پایان به افرادی که تا دیروز سنگ گفتمان سنتی را به سینه می زدند بگویم که رنگ عوض نکنید و به گفتمان اعتدال نپیوندید که در این شرایط دیگر حنای شما رنگی نخواهد داشت و شهروندان با حدت و شدت دنبال گفتمان اعتدال و آرامش در داخل، منطقه و عرصه بین لمللی هستند.