طی هفتههای اخیر، برخی گزارشها از آغاز فعالیت گروه تروریستی داعش در افغانستان و تشکیل هسته اولیه گروه مذکور در این کشور حکایت داشته است؛ موضوعی که در صورت حقیقت داشتن، میتواند بیانگر مرحله جدیدی از فعالیت تروریستهای داعش باشد. اما پرسش اینجاست که حضور داعش در افغانستان در عمل تا چه حد جدی و سازمان یافته است؟به گزارش «تابناک»، نشریه آمریکایی «فارن پالیسی» در مطلبی به بررسی گزارشهای موجود درباره حضور و فعالیت داعش در افغانستان پرداخته و این موضوع را بررسی کرده است که تروریستهایی که در این کشور خود را وابسته به داعش معرفی میکنند، تا چه حد از نظر سازمانی به این گروه وابستگی دارند و چشمانداز فعالیتهای آتی آنها چیست.
در این مطلب آمده است: از ابتدای سال جدید (میلادی)، گزارشهای فزایندهای درباره حضور ستیزهجویانی که در افغانستان تحت لوای سیاه رنگ داعش فعالیت میکنند، منتشر شده است. ابتدا شایعاتی درباره حضور تروریستهای خارجی که گفته میشود وابسته به داعش هستند، در استان فراح در غرب افغانستان ـ هم مرز با ایران ـ و همچنین استانهای جنوبی هلمند و زابل در مرز پاکستان منتشر شد.
در پی این شایعات، تصاویری از برخی ستیزهجویان سیاهپوش در این کشور انتشار یافت. در ابتدا، مقامات افغان تمایلی به بیان اینکه این افراد وابسته به داعش هستند، نداشتند و صرفاً آنها را تروریست میخواندند. اندکی بعد، چنین بیان شد که این افراد سیاه پوش، صرفاً گروههای منفردی وابسته به طالبان و شبکه حقانی هستند که نام خود را تغییر داده و دلیلی برای نگرانی از نفوذ داعش در افغانستان وجود ندارد.
پس از آن، یک سخنگوی داعش، توسعه این گروه به افغانستان و پاکستان را اعلام کرد؛ اما سؤال اینجاست که آیا این گروه واقعاً به دو کشور مذکور توسعه پیدا کرده یا این اخبار و شایعات، صرفاً جنگ روانی داعش است؟
رسانههای افغان نیز به موضوع احتمال حضور داعش در این کشور حساسیت نشان دادند. زمان زیادی نگذشت که نخستین تصاویر به همراه برخی اخبار پراکنده در این زمینه منتشر شد. یکی از جالب توجهترین این موارد، تصویر مرد سیاه پوشی بود که سوار بر اسب و با در دست داشتن پرچم سیاه داعش، در جنگلی مشغول عبور بود.
موضوع توسعه دامنه فعالیت داعش به افغانستان، به سرعت مورد توجه مردم این کشور نیز قرار گرفت. با وجود اینکه مقامات این کشور مکرراً اعلام میکردند، تروریستهای مذکور صرفاً افرادی وابسته به طالبان و دیگر گروهها هستند، نگرانی از استقرار داعش در افغانستان، در میان مردم توسعه یافت. پس از آن، مقامات این کشور، از جمله نمایندگان مجلس و فرمانداران چنین گفتند که داعش نه تنها در فراح، هلمند و زابل، بلکه همچنین در غزنی (واقع در جنوب شرق افغانستان)، فاریاب (در مرز ترکمنستان) و قندوز (در مرز تاجیکستان) نیز فعال است.
اما برای بررسی دقیقتر این موضوع، باید به دو واقعه که در ۲۶ ژانویه رخ داد، اشاره کرد. در این تاریخ، نیروهای امنیتی افغانستان ۱۳ فرد را که گفته میشد وابسته به داعش هستند در منطقه بگرام در استان پروان بازداشت و وجود افرادی وابسته به داعش در افغانستان را تأیید کردند.
در همین تاریخ، ابومحمد العدنانی، سخنگوی داعش، توسعه داعش به سرزمین «خراسان» را اعلام کرد. وی همچنین حافظ سعید خان را به عنوان امیر خراسان و عبدالرئوف خادم را معاون وی معرفی کرد.
اما با توجه به اینکه شواهد درباره حضور داعش در خراسان اندک بوده و اغلب قابل تأیید نمیباشد، مشخص نیست که بازداشتهای مذکور و نیز اعلام تأسیس «شورای خراسان، واقعاً به معنای وجود داعش در افغانستان است و یا افراد سیاه پوش تنها تروریستهای عضو طالبان و دیگر گروهها هستند که تلاش دارند خود را مهمتر از آنچه هستند نشان دهند.
با وجود این، اعلام توسعه داعش به خراسان، ضرورتاً ناقض گزینه دومی که در بالا مطرح شد، نیست. داعش در ابتدا از گروه القاعده در عراق ریشه گرفت و سپس ضمن فاصله گرفتن از این گروه، خود را در تقابلی جدی با هسته مرکزی القاعده قرار داد. در نتیجه، داعش تلاش دارد از ریشههای خود در سوریه و عراق فراتر رفته و در راستای انجام فعالیتهایی فراتر از مرزهای این دو کشور، گروههای همسو با خود را در دیگر سرزمینها جذب کند؛ حتی اگر کنترل و ارتباط اندکی میان این گروهها و داعش باشد.
البته این بدان معنا نیست که تروریستهای خارجی آمده از پاکستان و آسیای مرکزی به افغانستان وارد نشدهاند. اخیراً یک مقام نظامی محلی افغانستان، تأیید کرد که گروهی متشکل از دستکم ۷۰ نفر در استان فراح فعال هستند. با وجود این، اینکه آیا این گروه با رهبری داعش ارتباطی دارند و این ارتباط در چه سطحی است، مشخص نیست.
در این زمینه، باید اشاره کرد که چندی پیش، گزارشهایی درباره حضور تروریستهای خارجی در استانهای جنوب شرقی پکتیکا و غزنی نیز وجود داشت؛ اما بعدتر مشخص شد این افراد عمدتاً وابسته به القاعده هستند، ولی مشخص کردن اینکه این افراد تا چه حد به هر یک از گروهها وابستهاند، تقریباً غیرممکن است. در همین حال، وزارت کشور افغانستان نیز موضوع حضور داعش در این کشور را صرفاً یک جنگ روانی از سوی این گروه میخواند؛ هرچند، اشرف غنی، رئیس جمهور این کشور، اخیراً نسبت به تهدید داعش علیه کشورش هشدار داد.
اما با همه این احوال، باید اشاره کرد که ایده پیوستن به داعش، برای گروههای مختلف وابسته به طالبان بسیار جذاب است، زیرا این موضوع باعث میشود در صدر اخبار مطبوعات
مانده و از محو شدن آنها جلوگیری شود.
در این زمینه، باید توجه داشت که طالبان به هیچ وجه یک گروه یکپارچه نیست. ناظران اشاره میکنند که طالبان افغانستان و پاکستان بر اساس وابستگیهای قومی، گروهی، فردی و ایدئولوژیک، به شاخههای مختلفی تقسیم میشوند. در همین راستا، با وجود تمایل برخی شاخههای این گروه برای پیوستن به داعش، اخباری مبنی بر درگیری طالبان با داعش در استانهای هلمند و لوگار نیز وجود داشته است.
از سوی دیگر، هرچند شاید موضوع تغییر گروه از سوی تروریستها ساده به نظر برسد، اوضاع در افغانستان هیچ گاه آن طور که به نظر میرسد، ساده نیست. با وجود اختلافات بسیار، اغلب شاخههای طالبان همچنان به ملا عمر وفادار هستند. از این منظر، رهبری مسلمین باید بر عهده ملاعمر باشد، نه ابوبکر البغدادی. به همین دلیل، احتمالاً اعضای اصلی شورای خراسان، داعش را اعضای سابق «تحریک طالبان»، شاخه پاکستانی طالبان تشکیل میدهند که ملاحظات فوق را درباره ملاعمر ندارند. خود حافظ سعید خان که امیر خراسان معرفی شده، سابقاً امیر تحریک طالبان بوده است.
البته با توجه به اینکه ملاعمر هیچ حضوری در عرصه عمومی نداشته و برخی حتی نسبت به زنده بودن وی نیز تردید دارند، بعید نیست برخی اعضای جوانتر طالبان خود را به وی وفادار ندانند.
اما مهمترین عضو شورای خراسان، عبدالرئوف خادم است. خادم در حکومت طالبان سمت فرماندهی داشت و پس از حمله آمریکا به افغانستان، بازداشت و به زندان گوانتانامو منتقل شد و تا سال ۲۰۰۷ در زندان بود. پس از آزادی، وی بار دیگر به طالبان پوست و توانست تا معاونت ملاعمر نیز پیش برود. با این حال، در پی بروز برخی اختلافات، وی وفاداری خود را به داعش اعلام کرد.
در ماه ژانویه، گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه خادم رهبری گروهی متشکل از ۳۰۰ نفر را در دست گرفته که نه تنها به عضوگیری از میان افراد جدید میپردازد، بلکه متحدین و دوستان سابق خود را نیز به سوی داعش جذب میکند. به هر حال، در نهم فوریه (دیروز)، سرویس اطلاعات افغانستان اعلام کرد خادم در جریان عملیاتی در هلمند کشته شده است. پیش از آن، اخباری منتشر شده بود، مبنی بر اینکه در پی اعلام وفاداری خادم به داعش، نیروهای طالبان وی را دستگیر کردهاند.
همین واقعه بیانگر شکاف عمیقی است که میان طالبان افغانستان و داعش وجود دارد. از سوی دیگر، این امر میتواند بیانگر ضعف داعش در افغانستان نیز باشد. به هر ترتیب، این موضوع مشخص شده که اعضای بلندپایه طالبان افغانستان نمیتوانند به سادگی وفاداری خود را به داعش اعلام کرده و از پیامدهای آن مصون بمانند.
افزون بر این، باید اشاره کرد آنچه از آن به هسته داعش در افغانستان یاد شده، تاکنونن حملهای علیه دولت ترتیب نداده است. برخی ناظران بر این باورند که تروریستهای این گروه، خود را آماده انجام عملیاتی در فصل بهار میکنند که قرار است طی آن، جاده اصلی متصل کننده هرات به قندهار هدف قرار گیرد؛ اما خود این امر نیز میتواند به خودی خود، بیانگر ضعف داعش در افغانستان باشد.
به هر ترتیب، حتی با اینکه نشانههای جدی از حضور داعش در عرصه میدانی افغانستان وجود ندارد، این احتمال که اقبال به این گروه از سوی ستیزهجویان افغان بیشتر شود، وجود دارد؛ اما به موازات این امر، مشخص شده که داعش نخواهد توانست آنچه انتظار دارد و «سرزمین موعود» خود را در خراسان بیابد و در عوض، با مخالفتها و تقابلهای جدی از سوی گروههای محلی مواجه خواهد شد.